-
دل کندن، کلا پروسه سختی ست…
حتی اگر از کسی باشد که کوتاه زمانی ست شناختی اش، اما نزدیک شده باشد،
حتی اگر از آدم های دنیای مجازی باشد که روز و شبی با هم بوده اید…
جدا شدن از همین ها هم؛ ساده نیست.... -
میدونید چرا موقع دعا کردن دستامون رو میبریم بالا؟ یعنی خدایا خسته شدم ... بغلم کن...
-
-
کاش
امروز
اتفاق قشنگی می افتاد.
مثلا
کمی نگرانم میشدی!
یا اصلا
میگفتی
“دوستت دارم”
-
-
تــو هم تلخ بودی
تلــــخ درست مثل قطره های فلج اطفالی
که در کودکی به خوردم می دانند
غافل از اینکه این بار تلخی تــــو دلم را فلــــج کرد
-
یکی بود ، یکی نبود
من موندم و اون نموند
من دیدم و اون ندید
من خواستم و اون نخواست
من التماس کردم و اون نشنید
من هستم و اون رفته !
من خستم و اون …
-
آدم وقتی یکبار...
رابطه درست و حسابی را تجربه میکند
بدل بودن بقیه را زود تشخیص میدهد!
دیگر کلاه سرش نمیرود؛
یعنی زندگی نمیتواند گولش بزند. -
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خوابِ سرچشمه را در خیالِ پیاله میدیدیم
دستهامان خالی
دلهامان پُر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما!
کاش میدانستیم
هیچ پروانهای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمیآورد.حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم
از خانه که میآئی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ،
و تحملی طولانی بیاور
احتمالِ گریستنِ ما بسیار است!