-
مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،
مثل شربت خنکِ آلبالو در یک روز گرم، مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بوی خانه کاهگلی بعد از باران،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی،
صدای موج دریا در شب، بوسه های ناگهانی،
یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک،
دوست داشتنت همین قدر شیرینه... -
مگر خدا
وعده ی گیسوانی مثل گیسوی تو را در بهشت
آن هم به برگزیدگانی از نیکوکاران نداده بود ؟
پس تو اینجا چه می کنی ؟
یا خدا بخشنده تر شده
یا من رستگار شده ام
اما قیامت که نشده
تو قیامت به پا کرده ای...افشین یداللهی
-
در دل ویرانی آخرین دلخوشیم،
چشم ویرانگر توست!
خسته از جنگیدن
آخرین فرصت صلح؛
عشق عصیانگر توست!
کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود....
نوبتبازیما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود...افشین یداللهی
-
یک روز خسته میشویم؛ یونس !
_خستگی؛حتی از استبداد هم وحشتناک تر است
خستگی، تن دادن است،
پذیرفتن است، کوتاه آمدن است،
آدم میتواند نجنگد و کوتاه هم نیاید؛
اما آن که جنگیدن را برمیگزیند
و دست آخر آن را رها میکند،کوتاه آمدن است.
سربازی که از جنگ میگریزد
از آن که پایش را درجنگ نمیگذارد
نفرت انگیز تر است.#ارتداد
-
خوشبختی در سه جمله است:
تجربه از دیروز ،
استفاده از امروز،
امید به فردا ،ما با سه جمله زندگی را تباه میکنیم:
حسرت دیروز ،
اتلاف امروز ،
ترس از فردا ، -
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره دل را برایش باز کرد
میتوان درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
میتوان با او صمیمی حرف زد -
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت می شود.
/ گابریل گارسیا مارکز -
اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر که سخن گویی تا دیگران خاموشت کنند.
سقراط -
دو چیز بی پایان هستند: اول منظومه شمسی، دوم نادانی بشر، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.
آلبرت انیشتن -
و کسانی هستند که می بخشند, واز رنج و لذت فارغ اند و سودای فضیلت و تقوا نیز در سر ندارند, همچون درخت عطر آگین که در دره ای دور, شمیم جان پرورش را به هر نفس به دست نسیم می سپارد. خداوند از دست های چنین بخشندگانی, با آدمیان سخن می گوید و از پشت چشم آنان بر زمین لبخند می زند.
جبران خلیل جبران