یکمی سوال زیاد
-
سلام سلام
اینجا ایهام چیه؟
مفهومش چیه؟مفهومش چیه؟ به چی داره اشاره میکنه؟ یکم بازش میکنین؟
خوانش مصرع یک چیه؟ مفهوم کل بیت چیه؟
اینجا زبان بیهوده گو ، منظورش زبان [فرد بیهوده گو] هست (م ال) یا (صفت) ؟ و چرا؟خوانش بیت چجوریه؟
اینجا ، شب مسند هستش یا نهاد؟ در اون حالت ، اون یکی رکن (نهاد / مسند) چیه؟
اینجا این بیت ، بیشتر داره به توکل اشاره میکنه یا لطف و رحمت خدا؟
معنی مصرع دو چیه؟
میدونم جواب گ3 هستش. قبولم دارم. ولی چرا بیت دو ، مصرع یک قبول نیست؟ اونم که داره میگه سخن عشق هیچ وقت تکراری نمیشه. یعنی همیشه تازگی داره دیگه
معنی بیت چیه؟ اصلا خوانشش چیه؟ تلمیح به چی داره؟ اصن نمیفهممش
-
سلام سلام
اینجا ایهام چیه؟
مفهومش چیه؟مفهومش چیه؟ به چی داره اشاره میکنه؟ یکم بازش میکنین؟
خوانش مصرع یک چیه؟ مفهوم کل بیت چیه؟
اینجا زبان بیهوده گو ، منظورش زبان [فرد بیهوده گو] هست (م ال) یا (صفت) ؟ و چرا؟خوانش بیت چجوریه؟
اینجا ، شب مسند هستش یا نهاد؟ در اون حالت ، اون یکی رکن (نهاد / مسند) چیه؟
اینجا این بیت ، بیشتر داره به توکل اشاره میکنه یا لطف و رحمت خدا؟
معنی مصرع دو چیه؟
میدونم جواب گ3 هستش. قبولم دارم. ولی چرا بیت دو ، مصرع یک قبول نیست؟ اونم که داره میگه سخن عشق هیچ وقت تکراری نمیشه. یعنی همیشه تازگی داره دیگه
معنی بیت چیه؟ اصلا خوانشش چیه؟ تلمیح به چی داره؟ اصن نمیفهممش
amirmohammad shakeri
سلام.
درمورد سؤال اولت همینی که گفتن درسته.
Mr Unknown XD در یکمی سوال زیاد گفته است:سلام اولی ایهامش( کشید) نیست؟ نقاش شرمندگی رو رسم کرد (!) نقاش شرمندگی کشید یک مفهوم کنایی میتونه داشته باشه
درمورد سؤال دومت:
احتمالا در ستایش یه شخصی بوده این بیت.
میگه ای کسی که بهروزی و خوشبختی تو برای جسم هنر جان شده و ای کسی که پیروزی و موفقیت تو برای چشم هنر نور شده.درمورد سؤال سومت:
میگه که اینجا به واسطهٔ یه سربازی پناهی درست کن خاقانی. چونکه راه پر از لشکر جادوئه و نمیشه بدون عصای جادوگری بری.
درواقع داره میگه آماده باش.درمورد سؤال چهارمت:
عافیت میطلبی، رو سَرِ خود گیر، که عشق
میگه اگه عافیت میخوای، برو دنبال سر و زندگی خودت. چونکه عشق یه قهرمانیه که چوب چوگانش از داره. حالا این دار رو نمیدونم... شاید اگه اطلاعاتم توی بازی چوگان بیشتر بود میتونستم دقیقتر بهت بگم. ولی منظورش اینه که بازی کردن در مقابل عشق کار به شدت سختیه.درمورد سؤال پنجمت:
خوانشش:
زبانِ ناطقه در وصفِ شوقْ نالان است
چه جایِ کِلکِ بریدهزبانِ بیهُدهگوست؟
میگه که زبانی که خودش میتونه حرف بزنه، وقتی میخواد شوق رو وصف کنه نالان میشه. دیگه اصن چه جایی برای نیِ زبانبریدهٔ بیهوده گو هست؟
کِلکِ بریدهزبانِ بیهدهگو
چون ما صفت صفت رو فقط برای رنگ درنظر میگیریم، پس اینجا باید بیهدهگو رو صفت برای کلک درنظر بگیریم.درمورد سؤال ششمت:
میگه شبی نیست (وجود نداره) که چشمم آرزومند تو نباشه.
که خب شب میشه نهاد. مسند هم که کلا نداریم چون فعل اسنادی نداریم.درمورد سؤال هفتمت:
به جفتش اشاره داره بالأخره
️
ولی بیشتر مبحث توکل مطرحه.
که میگه به خوبی عمل اینا اعتمادی نیست. سعدی به لطف خدا اعتماد داره.درمورد سؤال هشتمت:
احتمالا منظورش آب جاودانگیه. که میگه بذار ازت آبروی ابدی بمونه. زندگی فانی و ابدی فرقی با هم ندارن.درمورد سؤال نهمت:
بیت دو بند خدا داره میگه صفات عشق اصن ممکن نیست تکرار بشه. دریا توی هر لحظه یه چیز دیگهای میشه.
صورت سؤال میگه چیز جدیدی نیست که بخوام بگم. همه رو گفتن. بیت سه هم دقیقا از خلاف همین حرف میزنه. میگه جایی وجود نداره که حرفی از تو نباشه.درمورد سؤال دهمت:
میگه به یقهٔ خودت نگاه کن و ماه رو پیدا کن مثل حضرت موسی.(عملا میگه تلمیح به کی داره) به روزن و درون خودت نگاه کن و بگو سلام.تلمیح داره به معجزهٔ ید بیضاء حضرت موسی
معجزه ید بیضاء (دست تابان) از جمله معجزات نهگانه حضرت موسی(ع) بوده است. قرآن در سورههای اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص از آن یاد کردهو آن را چنین نقل کرده است: «اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ: دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید».بنا بر آیات قرآن این معجزه یکبار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد.(ویکی فقه)
پ.ن: این سؤالاتتم یکی یکی بپرس بیزحمت.یهو آدم با یه حجم غولی از سؤال مواجه میشه...میبینی که اصن کسی رغبت نمیکنه جواب بده. فقط خودمم
یکی یکی بپرسی راحتتر جواب میگیری.
-
سلام اولی ایهامش( کشید) نیست؟ نقاش شرمندگی رو رسم کرد (!) نقاش شرمندگی کشید یک مفهوم کنایی میتونه داشته باشه
-
مفهوم بیت اولی که پرسیدی من رفتم توی اینترنت زدم حقیقتا فکر نمیکنم زیاد با خود بیت ارتباطی داشته باشه بیشتر در میان یک داستان حالا کامل نخوندم یا پاچه خواری یا جنبه تخریب داشته وسط اونا بوده
-
Afiat mitalabi ro sar khod gir ke eshgh/////// ghahramani ast ke az dar bovad choganash خوانشش اینطوریه به نظرم مفهوم رو من شاید به احتمال زیاد اشتباه بگم ولی ببین چوگان یک چوب داره گفته اون چوبه مثل دار هست و دار احتمالا منظورش مرگ و خطر بوده یعنی به طور کلی عشق جایی برای راحت طلبی و عافیت خواهی نیست خلاصه میگه اگر دنبال عافیت هستی برو پی کار خودت دنبال عشق نیا ( مطمعن نیستم برداشتم همینقدره)
-
اون سوال زبان ناطقه رو کلا هیچ نظری ندارم چه غلط چه درست ///
پایینیش
شب نیست یعنی شبی وجود ندارد
شب نهاد هست مسندی هم نداریم چون فعلش به معنی وجود ندارد هست میگه شبی وجود ندارد. که ارزومند تو نباشم -
زیریش به نظر من اشاره توکل به خدا
-
سلام سلام
اینجا ایهام چیه؟
مفهومش چیه؟مفهومش چیه؟ به چی داره اشاره میکنه؟ یکم بازش میکنین؟
خوانش مصرع یک چیه؟ مفهوم کل بیت چیه؟
اینجا زبان بیهوده گو ، منظورش زبان [فرد بیهوده گو] هست (م ال) یا (صفت) ؟ و چرا؟خوانش بیت چجوریه؟
اینجا ، شب مسند هستش یا نهاد؟ در اون حالت ، اون یکی رکن (نهاد / مسند) چیه؟
اینجا این بیت ، بیشتر داره به توکل اشاره میکنه یا لطف و رحمت خدا؟
معنی مصرع دو چیه؟
میدونم جواب گ3 هستش. قبولم دارم. ولی چرا بیت دو ، مصرع یک قبول نیست؟ اونم که داره میگه سخن عشق هیچ وقت تکراری نمیشه. یعنی همیشه تازگی داره دیگه
معنی بیت چیه؟ اصلا خوانشش چیه؟ تلمیح به چی داره؟ اصن نمیفهممش
amirmohammad shakeri
سلام.
درمورد سؤال اولت همینی که گفتن درسته.
Mr Unknown XD در یکمی سوال زیاد گفته است:سلام اولی ایهامش( کشید) نیست؟ نقاش شرمندگی رو رسم کرد (!) نقاش شرمندگی کشید یک مفهوم کنایی میتونه داشته باشه
درمورد سؤال دومت:
احتمالا در ستایش یه شخصی بوده این بیت.
میگه ای کسی که بهروزی و خوشبختی تو برای جسم هنر جان شده و ای کسی که پیروزی و موفقیت تو برای چشم هنر نور شده.درمورد سؤال سومت:
میگه که اینجا به واسطهٔ یه سربازی پناهی درست کن خاقانی. چونکه راه پر از لشکر جادوئه و نمیشه بدون عصای جادوگری بری.
درواقع داره میگه آماده باش.درمورد سؤال چهارمت:
عافیت میطلبی، رو سَرِ خود گیر، که عشق
میگه اگه عافیت میخوای، برو دنبال سر و زندگی خودت. چونکه عشق یه قهرمانیه که چوب چوگانش از داره. حالا این دار رو نمیدونم... شاید اگه اطلاعاتم توی بازی چوگان بیشتر بود میتونستم دقیقتر بهت بگم. ولی منظورش اینه که بازی کردن در مقابل عشق کار به شدت سختیه.درمورد سؤال پنجمت:
خوانشش:
زبانِ ناطقه در وصفِ شوقْ نالان است
چه جایِ کِلکِ بریدهزبانِ بیهُدهگوست؟
میگه که زبانی که خودش میتونه حرف بزنه، وقتی میخواد شوق رو وصف کنه نالان میشه. دیگه اصن چه جایی برای نیِ زبانبریدهٔ بیهوده گو هست؟
کِلکِ بریدهزبانِ بیهدهگو
چون ما صفت صفت رو فقط برای رنگ درنظر میگیریم، پس اینجا باید بیهدهگو رو صفت برای کلک درنظر بگیریم.درمورد سؤال ششمت:
میگه شبی نیست (وجود نداره) که چشمم آرزومند تو نباشه.
که خب شب میشه نهاد. مسند هم که کلا نداریم چون فعل اسنادی نداریم.درمورد سؤال هفتمت:
به جفتش اشاره داره بالأخره
️
ولی بیشتر مبحث توکل مطرحه.
که میگه به خوبی عمل اینا اعتمادی نیست. سعدی به لطف خدا اعتماد داره.درمورد سؤال هشتمت:
احتمالا منظورش آب جاودانگیه. که میگه بذار ازت آبروی ابدی بمونه. زندگی فانی و ابدی فرقی با هم ندارن.درمورد سؤال نهمت:
بیت دو بند خدا داره میگه صفات عشق اصن ممکن نیست تکرار بشه. دریا توی هر لحظه یه چیز دیگهای میشه.
صورت سؤال میگه چیز جدیدی نیست که بخوام بگم. همه رو گفتن. بیت سه هم دقیقا از خلاف همین حرف میزنه. میگه جایی وجود نداره که حرفی از تو نباشه.درمورد سؤال دهمت:
میگه به یقهٔ خودت نگاه کن و ماه رو پیدا کن مثل حضرت موسی.(عملا میگه تلمیح به کی داره) به روزن و درون خودت نگاه کن و بگو سلام.تلمیح داره به معجزهٔ ید بیضاء حضرت موسی
معجزه ید بیضاء (دست تابان) از جمله معجزات نهگانه حضرت موسی(ع) بوده است. قرآن در سورههای اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص از آن یاد کردهو آن را چنین نقل کرده است: «اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ: دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید».بنا بر آیات قرآن این معجزه یکبار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد.(ویکی فقه)
پ.ن: این سؤالاتتم یکی یکی بپرس بیزحمت.یهو آدم با یه حجم غولی از سؤال مواجه میشه...میبینی که اصن کسی رغبت نمیکنه جواب بده. فقط خودمم
یکی یکی بپرسی راحتتر جواب میگیری.
-