هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Hhh Hh]

کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می کند؟

سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی می کند؟

مرزها سهم زمین اند و تو اهل آسمان

آسمان شام یا ایران چه فرقی می کند؟

مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ما است

سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می کند؟

قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم

حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می کند؟

هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست

بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می کند؟

شعله، خاکستر، دم آخر ولی ققنوس را

لحظه آغاز با پایان چه فرقی می کند؟
4a81e7b3bee135f21481bf8ee7efb5c928653210-240p.mp4

[Hhh Hh]

۱:۲۰

[زهرا بنده خدا 2]

۱:۲۰(:

[زهرا بنده خدا 2]

جالب اینه که هرچی میگذره دلتنگ تر میشیم...
و عشاق بیشتر...
فردا چه خبره...

[زهرا بنده خدا 2]

شهادتت
زلزله‌ی آخرالزمون شد...

[زهرا بنده خدا 2]

پای عهدت موندیم
مثل عباسِ علی(:

[زهرا بنده خدا 2]

رفیق همیشگیه حاجی...
سالگرد شهادتتون مبارک...

[زهرا بنده خدا 2]

حاجی شما که به آرزوتون رسیدین...
دست ماهم بگیرید...

[زهرا بنده خدا 2]

زنده تر از روزی که در دنیا زندگی میکرد...

[زهرا بنده خدا 2]

خوش به حال اونایی که اونجان...
خوش به حال کرمانیا...

[زهرا بنده خدا 2]

امشب آروم بخوابید...
آروم بخوابید که آسایش یه عده مرد پای این امنیت گذاشته شده...
آروم بخوابید که مردای این سرزمین حواسشون هست آب تو دلتون تکون نخوره...

[Fadaei_Hossein128]

سلام ژنرال
سلام حاج قاسم سه سال پیش مثل امروز و این ساعت با ارامش از خواب بیدار شدم و رفتم برای ساختن یه روز خوب تلوزیونو روشن کردم تا فیلم مورد علاقمو ببینمو بعدش برم پای درس و مشقم اما ....
کاش هیچ وقت تلوزیون روشن نمیشد
کاش هیچ وقت اون روز نمیومد
کاش اون خبر دروغ بود
نمیدونم...
نمیدونم باید چی و ازکجا شروع کنم
حاجی اون روز فروریختیم
یه ایران فرو ریخت
یه ایران منفجر شد
یه ایران سوخت ...
حاج قاسم
شما یه ایران بودید
اما حالا
یک ایران
همون هشتاد میلیون نفر یک ملت یک ضربان قلب
همه سربازتونیم
درسته
شما به دستور کثیف اون ملعون از دنیا رفتید
اما هیچ احدی نمیتونه شما رو از قلب های ما ببره
هوامونو داشته باشین
که بعد شما
دنیا
یه جهنم بیشتر نیست....

[Fadaei_Hossein128]

درود برشما ای ابو مهدی
با این که من ایرانیم و شما عراقی اما تا عمر دارم به شما هم مدیونم
اقای ابومهدی شما تنها متعلق به عراق نیستید همونطور که حاج قاسم فقط متلعق به ایران نبود
شما فرماندهان همه ازادی خواهان و ظلم سیزان تاریخ بشریتید
امسال به دلیل گرما و یه سری دلایل دیگه که خودتون درجریانید نشد بیام سرمزارتون تو وادی السلام
اما ازتون میخوام به زودی زود قسمتم کنید بیام سر مزارتون
شما که هم مزارتون نزدیک مزار مولا علی جان هست و هم تو بهشت مهمان سفره ایشون هستید از ایشون بخواین برامون دعا کنن
یادمون باشید
که به یادتون هستیم
ممنون بابت همه این سالها که با داعش جنگیدید و نگذاشتید به مرزهای کشورم نزدیک بشن
ممنون بابت همه چیز

[Fadaei_Hossein128]

رفقا ما به ابومهدی هم خیلی مدیونیم

[Fadaei_Hossein128]

[Fadaei_Hossein128]

این پست پاک شده!

[Fadaei_Hossein128]

زیارت عاشورا با صوت حاج قاسم
این هم متن دعا

[مهسا استوار]

سلام بر تو ای بزرگمرد

ای سرباز بی ادعای وطن

ای سردار دلها . . .

تو رسیدی به آرزوی خودت
چه کند این جهان تباهی را؟

هرگز به فکر استراحت نبودی
مثل برخی ها سجاده آب کش هم نبودی
وسط نماز از یتیم شهید گل و برگ گل گرفتی و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق محبوب تر است و بلافاصله بعد از نماز یتیمی را که به تو گل داده بود غرق بوسه کردی
راستی جز آسمان چه جایی ارزش قدومت را داشت؟
لیاقت شما شهادت بود و بس

[Fadaei_Hossein128]

اللهم لا نعلم منه الا خیرا
چه قدر این جمله حرف دله

[Uranium]

بخشی از وصیت نامه حاج قاسم

عزیزم از خدا خواستم همه‌ شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند . وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.

عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام.

دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.

والسلام علیکم و رحمت الله»