انگیزه و پیوستگی
-
Mery.Sh توی دوران کنکور هر کی لوس و تیتیش مامانی و ناناسی باشه از دور بازی کنار میره
کنکور اونی رو میخواد که هاااااار باشه پاره کنه بره جلو
دانش اموز خودم ۲ ماه مونده به کنکور متوجه شد باباش سرطان مغز استخوان داره تنها تفاوتی توش دیدم ساعت مطالعش از ۱۴ ساعت رسید به ۱۲ ساعت در روزحالا هم لایق رتبه ۳۰۰ کنکور هست
عروسکی ناناسی شیر پسر مامانی دخمل بابایی به درد کنکور نمیخوره
نمیدونم تو کدومی ولی تا وارد بازی اصلی نشدی خودتو تو یکی از دسته ها بالا قرار بده -
@Fateme-goli بله حتما
-
@Fateme-goli از پیام تون اسکرین گرفتم
در وهله اول کسی ک دور از من و زندگیم هست فکر میکنه همون لوس و مامانی هستم
درحالی ک اینطور نیست و...
وارد جزئیات نمیشم اما جمله تون رو خیلی دوست داشتم کنکور کسی رو میخواد کدرنده باشه
دقیقا همینه
ممنون -
Mery.Sh من امسال سال دومم بود و انتخاب رشته کردم (انشاالله که مردود نشم ) جسارت نباشه توی این زمینه خیلییییی تجربه دارم. خواستی درخدمتم
-
Mahdieh te ممنونم از شما حتما
-
Mery.Sh موفق باشید
-
@Fateme-goli مچکرم همچنین شما
-
Mery.Sh در انگیزه و پیوستگی گفته است:
تنها هم هستم دوستی ندارم ک رقابتی باهاشون درس بخونم
این تنها بودن تو کنکور بنظر من میتونه یه فرصت باشه . چون باعث میشه زمان آزاد خیلی بیشتری بوجود بیاد میتونین با ورزش و فیلم هم اون احساس تنهایی و اینا رو جبران کنین تا حدودی
برای رقابتی خوندن هم بنظرم رقابت هر کسی با خودش از همش بهتره ساعت مطالعه تون رو داخل یه جدول یا برنامه ای مثه forrest ثبت کنین داخل سایت قلمچی هم بعضی صفحاتش گزارش کار میزارن و هرشب هم به ینفر که جدی هست مثه مامان برادر خواهر یا اگه دارین مشاور گزارش بدین تا اگه کم کاری کردین گوشزد کنه همین ، برای رقابت با دوستان هم تو نتیجه آزمون .. -
من خودمم برا کنکور با اینکه یه زمانی مشکل پیش اومد ولی چون همین با کسی ارتباط نداشتم و تو خونه بودم تونستم جبران کنم هر جوره
این قضیه تنهایی هم وقتی پشت کنکوری هستی خیلی بیشتر میشه چون مدرسه نمیری
و واقعا هم یه وقتایی سخت میشه ولی اگه درست مدیریتش کنین تبدیل میشه به فرصت خیلی خوبی علاوه بر اینکه وقت بیشری هم میاری ورودی های ذهنت هم کم میشه و یادگیری و تمرکزت هم بیشتر
و اگه بازم برگردم عقب همین کارو میکنم شایدم بیشتر
و دوستام هم که نتیجه های خوب و بهتری گرفتن غالبا همینجوری بودن اصن بیرون نمیرفتن و با کسی هم ارتباط نداشتن ولی در عوض یه ارتش تک نفره که به فضای خلوت و آروم ذهنشون پناه برده بودن ..