-
ای قوم به حج رفته کجایید
معشوق همینجاست بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید -
sheyda.fkh درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
حافظ -
sheyda.fkh شب شد و گیج و خستم
در خونتون نشستم -
sheyda.fkh سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود -
sheyda.fkh روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم -
sheyda.fkh وقت غنیمت شمار ار نه چو فرصت نماند
ناله که راداشت سود آه کی آمد به کار -
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
-
گونش
دختر همسایه مان گویی حلیم آورده بود
باطناً یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود
نذر دارد یا نظر الله اعلم هر چه هست
بار کج را از صراط المستقیم آورده بود... -
sheyda.fkh دیری است که دلدار سلامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد -
sheyda.fkh در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند -
Negin Abbasi
در انتظار آمدن کسی که می دانی نمی آید
حماقت نیست،عشق است... -
sheyda.fkh تو را من چسم در راهم شباهنگام
در آن دم که می گیرند در شاخ
تلاجن سایه ها رنگ سیاهی