-
دیدی ای دل که غم عشق دگربارچه کرد
چون بشددلبرو ببا یاروفادار چه کرد -
mohammad666666 دایم دل خـود ز معصیت شـاد كنی
چون غم رسدت خدای را یاد كنی -
تا تونگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است -
mohammad666666 تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
-
مریم عباسپور یاد روزی که به عشق تــو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم -
من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم داغ سودای توام سر سویدا باشد
-
mohammad666666 در آغاز محبت گر پشیمانی بگو با من
كه دل ز مهــرت بر كنم تا فرصتی دارم -
مرداب اتاقم کدر شده بود و من زمزمه خون را در رگ هایم میشنیدم.زندگی ام درتاریکی ژرفی میگذشت این تاریکی طرح وجودم را روشن میکرد
-
در این دریا چه می جویند ماهی های سرگردان؟
مرا آزاد میخواهی به تنگ خویش برگردان -
نامه را چون نوشت پیچیدند رفتن راه را بسیچیدند
-
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر -
رهرو آن نیست که گهی تند وگهی خسته رود
رهرو آن است که اهسته و پیوسته رود -
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدارا -
اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبیست زبان خموش ولیکن دهان پراز عربست
-
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود -
mohammad666666 تا کی فکنی وعده امروز به فردا
امــروز بــر آن وعـده دیروز وفا کن