-
نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهانِ باز بسته ست -
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟ -
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم -
Ali Masouminya ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست -
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود -
Ali Masouminya درست اول اين نوبهار عاشق شد
دلم ميان همين گير و دار عاشق شد -
دانی که چرا سرّ نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
Ali Masouminya یار مرا غار مرا خواجه نگهدار مرا
-
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل
حاصل عشقند و من این نکته میدانم چو شمع -
Ali Masouminya عاشق آنست که فکر سر و سامانش نیست
پیرهن گر به تنش هست گریبانش نیست -
تا زُهره و مَهْ در آسمان گشته پدید
بهتر ز میِ ناب کسی هیچ ندید