-
در دهم ماه و در ششم بهرام مجلس اراسته به تیغ و به جام
-
mohammad666666 مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد
قضای آسمانیست و دگــرگــون نخــواهـــد شد -
دست ناکرده دلستانی چند
بکر چون روی غنچه زیر پرند
-
دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی -
یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم میکشی
پیش چراغم میکشی تا وا شود چشمان من -
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی -
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا -
@m__sadra__b از مردم افتاده مدد گیر كه این قوم
بـا بی پــر و بالی، پر و بال دگرانند -
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد -
@m__sadra__b در آن نفس كه بمیــرم در آرزوی تــــو باشم
بدان امید دهم جان كه خاك كوی تو باشم -
می رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دی برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست -
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم -
@m__sadra__b مــا ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم -
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم -
@m__sadra__b من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
بـــا زمـــزمـــه ی عاطفه هایت ثمــــرم ده