-
دریا دریایی
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمعآتش آن است که در خرمن پروانه زدند
-
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to Bio on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio در " مشاعره " گفته است:
دریا دریایی
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمعآتش آن است که در خرمن پروانه زدند
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند -
Mr.Fantastic
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟ -
Mr.Fantastic
دردم از یار است و درمان نیز همدل فدای او شد و جان نیز هم
-
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to دریا دریایی on آخرین ویرایش توسط Mr.Fantastic انجام شده
دریا دریایی در " مشاعره " گفته است:
Mr.Fantastic
دردم از یار است و درمان نیز همدل فدای او شد و جان نیز هم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم -
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم -
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to Bio on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio در " مشاعره " گفته است:
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایممن اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش!
.
من فعلا!الان مث دیروز چشامو میبندم باز میکنم میبینم دو ساعتع دارم شعر مینویسم :| -
Mr.Fantastic
شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتاتو را عاشق شود پيدا ولي مجنون نخواهد شد
شعرتون تک مصراعی بود
-
در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست
مولانا
-
دریا دریایی
دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانمبا کافران چه کارت گربت نمی پرستی
.......................
یه سوال چرا منو فالو نمی کنید؟ -
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to Bio on آخرین ویرایش توسط Mr.Fantastic انجام شده
Bio در " مشاعره " گفته است:
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایممیروم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
دریا دریایی
اینم جبرانی :| که نگن همینطور گذاشت رفت -
Mr.Fantastic میروم از پس این قصه به جایی برسم
یا به هر آدمک بی سر و پایی برسم -
دریا دریایی
دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیملطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
-
-
دریا دریایی
ای آفتاب آهسته تر برام قصرش کن گذرترسم صدای سایه ات خواب است بیدارش کند