-
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
Bio
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوستتا سازِ دلم چنگِ دو زلف تو نوازد
آوازِ خدا را به صدایت بشنیدم
من بین نگاه تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم
Mr.mim -
ramses kabir
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیس -
parisa khany
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم -
@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت -
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویتتا کم کمک اینک رخ زیبای تو دیدم
یارا همه آفاقِ نگاه تو دریدم
صد بار ز ساغر دل من توبه به سر داد
ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم
Mr.mim -
ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگران -
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگراننمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mim -
ramses kabir در " مشاعره " گفته
نمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mimیاد بدن هایی که بی سر بین دشت است…
یا در دل اروند رفته بر نگشته است… -
mohammadhosien mazaheri
توبه بر لب ،
سبحه بر کف ،
دل پُر از شوقِ گناه
معصیت را خنده می آید زِ اِستغفارِ ما... -
@narjes-hashemi
آنچه از دریا به دریا می رود
از همان جا کامد، آنجا می رود -
kimia_es_afshar
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
چرا اینجا انقد ساکته؟؟
@دانش-آموزان-آلاء -
خانومِ_دوست_داشتنی
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد -
@نگین-محمدیان دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را
چیزی یاد نداشتم
-
خانومِ_دوست_داشتنی
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا -
@نگین-محمدیان آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
-
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش -
@نگین-محمدیان در " مشاعره " گفته است:
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنششرف مرد به جود است و کرامت نه سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود
-
خانومِ_دوست_داشتنی
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت
صد سخن سر داد اما یک سخن نشنید و رفت