Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
ma.a ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود؟
من که خود راضی بر این خلقت نبودم زور بود؟
من که باشم یا نباشم کار گردون لنگ نیست
من بمیرم یا بمانم که.کسی دلتنگ نیست....
Dr.Toxic گردون دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
ma.a دل در بر من زنده برای غم توست
بیگانه خلق و آشنای غم توست
Dr.Toxic غم زنواي مرغ يا حق بشنو كه در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهريارا
ma.a .
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
Dr.Toxic آرام آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مسکین داد
ma.a گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود
Dr.Toxic خون از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه انی رایت دهرا من هجرک القیامه
ma.a خون حال خونین دلان که گوید باز؟ وز فلک خون خم که جوید باز؟
ma.a خون ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است
Ansel طلب دست از طلب ندارم تا کام من براید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید
ma.a جان مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم
Ansel کوی چو باد، عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
ma.a باد آتشست این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
ma.a آتش یا رب این آتش که در جان من است سرد کن آنسان که کردی بر خلیل
ma.a رب در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
ma.a دیار آن پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست خوش میدهد نشان جلال و جمال یار خوش میکند حکایت عز و وقار دوست حافظ
پیک از دور دست می رسد آیا کدام پیک؟ ای مسلم شرف، به کجا میکنی نگاه؟ لبریز زندگی است نفس های آخرت آورده مرگ، گرم به آغوش تو پناه یک کربلا شکوه در چشمت نهفته است از روضه مجسم گودال قتلگاه
ma.a ت تخم اشکی به کف پای کسی خواهم پخت
آرزو مژده ده اوج ثریای من است
Dr.Toxic تا نمود او ناردان و ناردان از روی و لب اشک من چون ناردان شد ، جان من چون ناردان