Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@shiima
آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش زین ساغر خندان رو جامی بچشانیدش
@shiima از توبگذشتم وبگذاشتمت با دگران رفتم ازکوی تولیکن عقب سرنگران
saraa.66
نی بس کن و نی بس کن خود را همه اخرس کن کاین نیست قرائاتی کش فهم کند اخفش
dlrm شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت بر آتش غم خندهزنان شاد بسوخت
saraa.66 تهران پس از او تودهای خالی ست
آن شهر رویاهای دور از دست
حالا فقط یک مشت بقالی ست !
@shiima تا نشوی خاک درش در نگشاید به رضا تا نکشی خار غمش گل ز گلستان نبری
یک برق ز عشق شه بر چرخ زند ناگه آتش فتد اندر مه برهم زند ارکانش
dlrm شاها سربخت بر در دولت تست یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست
saraa.66 تو را با قلب و جانم برگزیدم وزین نا مردمی ها دل بریدم
@shiima من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
saraa.66 مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
@shiima به هر موجی که میگفتم غم خویش سری میزد به سنگ و باز میگشت!
saraa.66 تمام آرزوهای منی، کاش یکی از آرزوهای تو باشم
@shiima مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
@shiima مست مستم میکنی عاشق می میشم می پرستم میکنی سلام دوستان
aida79 یک شب لبان تشنهٔ من با شوق در آتش لبان تو می سوزد چشمان من امید نگاهش را بر گردش نگاه تو می دوزد سلام گلم
saraa.66 دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان در تشنه ای ببارد
aida79 دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست
saraa.66 تا توانی پیش کس مگسل راز برکسی این در مکن زنهار باز
aida79 زلیخا همتی در عرصه ی عالم نمیبینم وگرنه جنس یوسف، کاروان در کاروان دارم