Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
mrf و آن ندانیم که خود چیست تو آنی
@shiima نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد نه هر که آینه سازد سکندری داند
@Mobham یوسف... ... مخور
@Mobham یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
mrf دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم
@Mobham ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
mrf ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ
@Mobham من پناهنده ام به مرزهای تنت...
@Mobham ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی
@shiima ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯه ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ
@shiima تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است
mrf تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
mrf تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند
@Mobham یار مرا غار مرا.... ......... نگهدار مرا
mrf اندوه اش غروبی دلگیر است در غربت و تنهایی هم چنان که شادی اش طلوع همه آفتاب هاست
@shiima دنگ ...دنگ.. ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ
mrf گر وصل تو دست من شیدا گیرد وین درد و فراق راه صحرا گیرد هم حال من از روی تو نیکو گردد هم کار من از قد تو بالا گیرد
@shiima دنیا دنیای ما نیست ما رها شده ایم
@shiima دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند