Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@sarab یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت کی شود پیش قدم های تو اسفند شوم
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم آوخ … کزین حصار دل آزار خسته ام
@sarab مارا به مقام عشق راهی دادند در کوی خرابات پناهی دادند درویشی و بیچارگی ما دیدند مارا هم از این نمد کلاهی دادند
@s-m66 درون توست اگر خلوتی و انجمنی است برون ز خویش کجا میروی جهان خالیست !
sara تو مپندار كه خاموشي من هست برهان فراموشي من
:| ندارد چون دل خود رای من تاب نظر چندان
چه بر شمشیر مردم کش نگاهی میزند خود را
@sarab ي غايب از نظر به خدا مي سپارمت جانم بسوختي و به دل دوست دارمت
تو را می جویم ای زیباترین گلوازه هستی
تو ای عالم ترین معنا به دنبال تو می گردم
@sarab مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود
دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست
@sarab تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
در انتظار تو تا کی سحر شماره کنم؟ ورق ورق شب تقویم کهنه پاره کنم؟
@sarab مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است
ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
@sarab ترا که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری خسته نباشی
@s-m66 سلامت باشید یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
@sarab رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود دیگر به چه امید در این شهر توان بود
دیگران گر به تماشای وصال تو خوشند ما شب و روز به یک وعده دیدار خوشیم چون خسته اید پایان