هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
یهکاری کن دستپُر از آخرین دیدارمون برگردم خونه
-
تو تا حالا به چیزی علاقه داشتی؟
فقط خدا؟ به چیزای مادی چی؟ -
دل میبندم، میام پیشت، ازت میخوامش و نمیدی
دیگه خسته شدم از دلبستنای موقتی -
همه میگن مهربونی
مامانم همیشه میگه هر چی خواستمو بهم داده، حتی اگه به زبون نیوردم. چرا پس با من انقدر بَدی؟ -
استاد هماتومون کاردانی کارشناسیشو کرمان خونده
بقیهشو ایران... -
بیوشیمیمون فک کنم همشو شیراز...
-
مامانم همهش میگه ناراحتت نکنم، بهجاش ازت تشکر کنم
ولی انقدر نمیخوامش که نمیتونم تشکر کنم -
لطفا، قول میدم با یه بخشی از اولین حقوقم چند نفرو خوشحال کنم و براشون از مهربونی تو بگم، خوبه؟
-
استاد هورمونمون
شهرکرد
گلستان
کرمان -
فک نمیکردم رو انتخابای آخرم واسته
حالا نَکه ازش متنفر باشم، نههههههه
فقط یه کوچولو علاقه ندارم بهش -
ببخشید اگه یه تایمی قهر کردم باهات
البته که میدونم به دل نمیگیری -
البته من خیلی دوست داشتما، ولی خب یهدفعه دیگه دلم نخواست دوسِت داشته باشم
️ هعی
-
فردا عصر، شاید بیام
مسجد گوهرشاد خیلی بهتر از صحن انقلابه
یکم بدمسیرو دوره، ولی خب ایندفعه از ورودی جمهوری اگه وارد شم بهتره -
یه نفر میگفت
سال کنکورم از یه نفر خیلی خوشم میومده
کلی دعا و نذر و نیاز و فلان
بعد از کنکورم رفتیم کربلا
توقنوت نماز ظهری که اونجا خوندیم
از خدا خواستم باهاش ازدواج کنم
و اون آدمه چند وقت بعدش با یکی دیگه ازدواج کرده
میگفت میگن اونجا هرچی دعا کنی برآورده میشه
من تو قنوت نمازم اینو خواستم!و نشده!
و الان میفهمم چقد خوب شد که نشده...
(الان حدود ۴ساله که ازدواج کرده و بچه داره)
یه سری چیزا رو خودتم بکشی نمیدن...
ولی جایِ دیگه ای هم هست...
قطعا این دعاها و خواستن ها و نرسیدن ها
باعث میشه جای دیگه ای هواتو داشته باشن...
مگه میشه دست نیاز دراز کرد و ردش کنن... -
میرم بخوابم، لطفا توعم به خدا بگو چی بهت گفتم
یادت نرهها، فقط ۴ روزه دیگه مونده. شبت بخیر ^^ -
رشته...
دانشگاه...
همین الانم خسته شدم و نمیدونم قراره چیکار کنم ولی...
اینکه با اون رتبم اومدم دانشگاه
و اینجا
با این آدما
موقعیتا
شرایط
اتفاقا
همهاش...
خیلی بزرگ تر شدم...
خیلی چیزا یاد گرفتم...
اذیت هم شدم...
ولی مسیر خوبی بود.. -
فردا با زبان مسیر خوب تری خواهم داشت