هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Hako
الان که دارم اینارو میگم شاید حالت از حرفام بهم بخوره
درواقع هیجانات یه دختر نوجوون از نمودار نبض یه ادم درحال مرگ هم بیشتر بالا پایین داره
ولی
شاید الان حالت از همه بهم بخوره فکرکنی تنها ترین ادم روی زمینی هیچ چیزی قشنگ نیست و هیچ کسی درکت نمیکنه
حتی یه درجه بدترش تنها بودن تو مدرسه است
شاید حوصله پدر مادرتو نداشته باشی و بنظرت هیچکس توی دنیا هیچوقت درکت نمیکنه
و ۱۵ سالگی اوج همهی ایناست
من همهی اینارو متاسفانه وقتی تجربه کردم که همه چیز انلاین بود منم همیشه پر انرژی بودم دوسال قرنطینه و... واقعا اذیت کننده بود
واقعیتش دنیا عوض نشد هیچکس پیدا نشد که منو درک کنه یا هیچ ادمی تو دنیا بخاطرم عوض نشد
ولی خب من عوض شدم
اولین جایی که تو زندگیم همه چیز برام عوض شد دی ماه سال ۱۴۰۲ بود
و از اونجا همه چیز گرم شد
امیدوارم روزای سختتو بتونی بگذرونی و یه روزی از پیلهات در بیای و بقیه رو بغل کنی و خودت حامی خودت باشی و از این بابت ناراحت نباشیGharibe Gomnam
درسته تمام حرفاتون و متوجه ام
ولی میدونی چیه من اینکه میگم دنبال یه حامی یا بغلم منظورم یه فرد نیست
میدونین من به خاطر دلیلالی همیشه از بچگی خودم تنها بودم و یه جورایی مامان خودم بودم ... و این نبودن والدین توی مهم ترین دوران زندگیم باعث شد خودم جای خالیشونو پر کنم واسه خودم اکثرا ادمایی که منو در واقعیت دیدن متوجه شدن که من مثل یه ادم بالغ رفتار میکنم اینو نمیگم که فکر کنین تکذیب میکنم این بلوغ احساسات و .. رو نه ولی وقتی خودمو با بقیه هم سن و سالام مقایسه میکنم میبینم نه انگار من یه سر گردن بالا ترم
ولی من وقتی گفتم حامی منظورم این بود که به یه نفر برای چند دقیقه تکیه کنم نفس بگیرم پاشم و بجنگم همین
ولی ممنون بابت حرفاتون -
Hako
من فکر کردم به من گفتی عسلم
الان فهمیدم اسمت عسله
اسم منم ریحانه است -
با سلام و درود خدمت عزیزان!
احتراماً به استحضار میرساند، کارنامه های ماهانه به علت پارهای از مشکلات فنی در سیستم، فردا توزیع نخواهد شد و به هفته آینده موکول گردید و زمان توزیع، متعاقباً اعلام خواهد شد.
با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون -
با سلام و درود خدمت عزیزان!
احتراماً به استحضار میرساند، کارنامه های ماهانه به علت پارهای از مشکلات فنی در سیستم، فردا توزیع نخواهد شد و به هفته آینده موکول گردید و زمان توزیع، متعاقباً اعلام خواهد شد.
با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون -
استاد داشت میگفت اینا بچه درسخونای کلاسشونن
و هممونو نشون میدادن
من: من نیستمو خیلی آروم داشتم با قدمای کوچیک و کج کج میرفتم سمت راست و از بچه ها فاصله میگرفتم که استاد دید
️
خیلی لحظهی سمی ای بود -
ولی من تمام آبرویی که ذره ذره جمع میکنم
سر کلاس این استادم و آزمایشگاها میره
-
Gharibe Gomnam
درسته تمام حرفاتون و متوجه ام
ولی میدونی چیه من اینکه میگم دنبال یه حامی یا بغلم منظورم یه فرد نیست
میدونین من به خاطر دلیلالی همیشه از بچگی خودم تنها بودم و یه جورایی مامان خودم بودم ... و این نبودن والدین توی مهم ترین دوران زندگیم باعث شد خودم جای خالیشونو پر کنم واسه خودم اکثرا ادمایی که منو در واقعیت دیدن متوجه شدن که من مثل یه ادم بالغ رفتار میکنم اینو نمیگم که فکر کنین تکذیب میکنم این بلوغ احساسات و .. رو نه ولی وقتی خودمو با بقیه هم سن و سالام مقایسه میکنم میبینم نه انگار من یه سر گردن بالا ترم
ولی من وقتی گفتم حامی منظورم این بود که به یه نفر برای چند دقیقه تکیه کنم نفس بگیرم پاشم و بجنگم همین
ولی ممنون بابت حرفاتونHako
میفهمم چی میگی
منم دقیقا همینطور بودم
اکثریت ما پدر مادرامون درکمون نکردن یا وقتی که نیازشون داشتیم نبودن شاید بنظر مسخره بیاد ولی بعدها فهمیدم اکثریتمون پدرمادرای خودمونم پدرمادراشون وقتی که واقعا بهشون نیاز داشتن نبودن
این حرفم رو یه نصیحت فرض نکن
واسه این گفتم تا بدونی این صرفا یه من درکت میکنم ساده نیست اکثریت بچه های اینجا که گاها میومدن حرف میزدن و همینطور خود من این مشکل رو داریم
کسی رو نداریم که تو بغلش گریه کنیم
کسی رو نداریم که باهاش درد و دل کنیم
کسی رو نداریم که تو روزای سختمون بخوایم بهش تکیه کنیم
نه اینکه پدر مادرامون نتونن
خیلی از ماها بخاطر داشتن پدرمادرای کمالگرا اصلا نمیتونیم به این فکرکنیم که بخوایم پدر مادرمون این نقش رو ایفا کنن
و نوجوونی دقیقا همون لحظه ایه که یه رفتار یا یه حرکت از خانواده تعیین کننده فاصله افتادن یا نزدیک شدن خانواده و بچه ها بههمه
بچه هایی که تا ۱۲ سالگی پیوند عاطفی محکمی با والد جنس مخالف برقرار کردن یه پیوندی که از والد و فرزند به دوستانه رسیده معمولا وضعیت بهتری دارن
ولی خب اکثریت اینجوری نبوده و طرف به خودی میاد میبینه ۱۵ سالشه ۱۰۹۹۹ مایل با خانوادش فاصله داره اونم نه از لحاظ فکری بیشترش عاطفیه
پس یه وقتایی خسته شو
یه وقتایی گریه کن
یه وقتایی استراحت کن
تو مجبور نیستی که خسته نشی -
Hako
میفهمم چی میگی
منم دقیقا همینطور بودم
اکثریت ما پدر مادرامون درکمون نکردن یا وقتی که نیازشون داشتیم نبودن شاید بنظر مسخره بیاد ولی بعدها فهمیدم اکثریتمون پدرمادرای خودمونم پدرمادراشون وقتی که واقعا بهشون نیاز داشتن نبودن
این حرفم رو یه نصیحت فرض نکن
واسه این گفتم تا بدونی این صرفا یه من درکت میکنم ساده نیست اکثریت بچه های اینجا که گاها میومدن حرف میزدن و همینطور خود من این مشکل رو داریم
کسی رو نداریم که تو بغلش گریه کنیم
کسی رو نداریم که باهاش درد و دل کنیم
کسی رو نداریم که تو روزای سختمون بخوایم بهش تکیه کنیم
نه اینکه پدر مادرامون نتونن
خیلی از ماها بخاطر داشتن پدرمادرای کمالگرا اصلا نمیتونیم به این فکرکنیم که بخوایم پدر مادرمون این نقش رو ایفا کنن
و نوجوونی دقیقا همون لحظه ایه که یه رفتار یا یه حرکت از خانواده تعیین کننده فاصله افتادن یا نزدیک شدن خانواده و بچه ها بههمه
بچه هایی که تا ۱۲ سالگی پیوند عاطفی محکمی با والد جنس مخالف برقرار کردن یه پیوندی که از والد و فرزند به دوستانه رسیده معمولا وضعیت بهتری دارن
ولی خب اکثریت اینجوری نبوده و طرف به خودی میاد میبینه ۱۵ سالشه ۱۰۹۹۹ مایل با خانوادش فاصله داره اونم نه از لحاظ فکری بیشترش عاطفیه
پس یه وقتایی خسته شو
یه وقتایی گریه کن
یه وقتایی استراحت کن
تو مجبور نیستی که خسته نشی -
امروزم نشد جزوه پرینت بگیرم
فردا باید آماده باشن!! -
Gharibe Gomnam
چقدر حرفات قشنگه وایب خوبی بهم میدهHako
چون منم یه روزایی نیاز داشتم یکی اینارو بهم بگه
پس حالا که کسی به من نگفت
من به تو میگم
مجبور نیستی که لااقل جلوی خودت به قوی بودن تظاهر کنی
مجبور نیستی بخاطر خواسته های نابه جای بقیه خودتو اذیت کنی
لازم نیست همیشه جواب همه رو بدی با هرکسی که باهات جر و بحث میکنه بحث کنی
مجبور نیستی که خسته نشی
با افتخار خسته شو
با افتخار بخاطر خستگیات برو بیرون و از هوا لذت ببر
با افتخار بخاطرش بخواب
همیشه که نباید صبح از خواب پا میشی انگیزه داشته باشی همیشه که نباید خوب شروع کنی
من بهت نمیگم اینم میگذره
نمیگم بجنگ کم نیار
میگم کم که اوردی یه کاری که دوست داری رو انجام بده حتی اگه فکر میکنی دیگه حوصلهی کاری که دوستش داشتی رو نداری حتی اگه تمام کارایی که قبلا دوست داشتی الان بهت حس خوبی نمیده حتی اگه هیچ چیزی بهت حس خوبی نمیده بازم خودتو موظف یه کاری که قبلا دوست داشتی رو انجام بدی مثل وقتی که خودتو موظف به درس خونده میکنی
کیگفته همیشه باید دفتر نقاشیتو نقاشی بکشی؟
چرا نباید بتونی خط خطیش کنی؟
چرا با مداد رنگی همیشه نقاشی کشید؟
چرا نباید باهاش خط خطی کرد
انقدر همه چی رو سخت نگیر به خودت فرصت اشتباه کردن بده تا یاد بگیری -
Hako
چون منم یه روزایی نیاز داشتم یکی اینارو بهم بگه
پس حالا که کسی به من نگفت
من به تو میگم
مجبور نیستی که لااقل جلوی خودت به قوی بودن تظاهر کنی
مجبور نیستی بخاطر خواسته های نابه جای بقیه خودتو اذیت کنی
لازم نیست همیشه جواب همه رو بدی با هرکسی که باهات جر و بحث میکنه بحث کنی
مجبور نیستی که خسته نشی
با افتخار خسته شو
با افتخار بخاطر خستگیات برو بیرون و از هوا لذت ببر
با افتخار بخاطرش بخواب
همیشه که نباید صبح از خواب پا میشی انگیزه داشته باشی همیشه که نباید خوب شروع کنی
من بهت نمیگم اینم میگذره
نمیگم بجنگ کم نیار
میگم کم که اوردی یه کاری که دوست داری رو انجام بده حتی اگه فکر میکنی دیگه حوصلهی کاری که دوستش داشتی رو نداری حتی اگه تمام کارایی که قبلا دوست داشتی الان بهت حس خوبی نمیده حتی اگه هیچ چیزی بهت حس خوبی نمیده بازم خودتو موظف یه کاری که قبلا دوست داشتی رو انجام بدی مثل وقتی که خودتو موظف به درس خونده میکنی
کیگفته همیشه باید دفتر نقاشیتو نقاشی بکشی؟
چرا نباید بتونی خط خطیش کنی؟
چرا با مداد رنگی همیشه نقاشی کشید؟
چرا نباید باهاش خط خطی کرد
انقدر همه چی رو سخت نگیر به خودت فرصت اشتباه کردن بده تا یاد بگیری