شعردانه
|
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ببین همش دارم به خودم میگم این وظیفه ی تو نیست
ولی من دارم اینجا زندگی می کنم ،نمی تونم این حجم از کثیفی رو تحمل کنم!
تصمیم گرفتیم سه نفری در حد توانمون هر کدوم یه گوشه رو تمیز کنیم
به خدا آدم دلش نمیاد اینجا زندگی کنه
سنه نفر برای بقیه(= -
پرستو بابایی ترم بالاییا چیکار میکنن
Younesam
توی اتاقمون همه ترم اولن -
آبشم یه جوریه که حتی باید بجوشه یه دور
بعد سرد می کنیم
-
"دریغ اﮔﺮ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ، ﺑﻪ ﺟﺎی اﻳﻦ ﮔِﻠﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺎه ﻫﻢ ﻧﺸﻮﻳﻢ!
دریغ اﮔﺮ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ، ﺑﻪ ﺷﻮق ﺑﻮدن ﻫﻢ ﺣﺮﻳﻒِ ﻏﻢ ﻧﺸﻮﻳﻢ.."
-
دیگه وقت رفتنه، احتمالا برای همیشه :)))
اون روزا که پشت‌میزم، تو الاخونه لاگین کردم، فکرشم نمیکردم یه‌روز به فاصله ۱۵۰کیلومتر اونورتر، رو تخت خوابگاه ازش خدافظی کنم!اگه با پیامام ناراحت‌تون کردم یا زیادی شوآف کردم ببخشید
خیلی همه‌تونو دوس دارم، خدافظ ♡Maaah بابا بخدا لازم نیست خداحافظی کنین
میتونین کمتر بیاین
مثل خیلی از دانشجو های اینجا که مشغله درسی دارن
میتونین سالی یبار بیاین
ولی خب این تصمیم شماست
موفق باشید
-
دیگه وقت رفتنه، احتمالا برای همیشه :)))
اون روزا که پشت‌میزم، تو الاخونه لاگین کردم، فکرشم نمیکردم یه‌روز به فاصله ۱۵۰کیلومتر اونورتر، رو تخت خوابگاه ازش خدافظی کنم!اگه با پیامام ناراحت‌تون کردم یا زیادی شوآف کردم ببخشید
خیلی همه‌تونو دوس دارم، خدافظ ♡ -
ی اتاق افتضاح با هم اتاقیای مزخرف گیرم اومد :>
-
منی ک قرار بود با ذوق بمونم، دارم با گریه برمیگردم قائمشهر
-
ریدم تو این زندگی
-
حالم خوب نیست
-
ی مشت ادم بیشعور هم اتاقیمن
-
یجورایی مستقیما بهم گفتن گمشو برو بیرون
-
خدایا... گناه من چیه روز اولم باید اینجوری باشه؟
-
الان ک انلاینین، چیکار کنم بنظرتون @Hamid-s
هم اتاقیام همه ترم بالایین و هم رشتم نیستن
همشونم دارن یجورایی غیر مستقیم منو میندازن بیرونناتینگ برای گفتن
-
تن و بدنم میلرزه از غم و عصبانیت :>
-
آدمیزاد است دیگر، گاهی دردش بیشتر از آن چیزی است که به زبان می‌آورد.
-
«میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای برگردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم.» -
امیدوارم شب با تو مهربان باشد، تو که روز در فرسودنت کم نگذاشت. تو، که از اندوه و خستگی حرف نزدی، تا خوشحالی عزیزانت را خراب نکنی.
-
خداحافظ همتون باشه(=
️ما را بِه ســـخت جانیِ خود ..این گُمان نبود
