هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey
درک میکنم چی میگین
همین کاری که هم خوابگاهی های من میکنن
عوضش همین احوال تو اتاق ما با ۴۹ نفره که احساس قدرت میکنن
یکم هم بحث حسودی هست که حسودی میکنن پزشکی جمع هستین
بهترین کار اینه هیچی بهشون نگین انگاری با دیوار حرف میزنن
بزار هر کاری میخوان بکنن
حتی بگن ۶ صبح بیدار میشیم
۱۱.۳۰ میخوابیم
شرایط من هم کم از این نداره
شب بخاطر سر و صدا ساعت ۳ و ۳و نیم میخوابم
۶و نیم بیدار میشن دوباره صدا میندازن
اونایی که آشنا داشتن رفتن اتاق ۶ و ۱۲ و ۱۸ نفری
من هم بر عکس افتادم این اتاق
دیگه کاری جز سازش نیست
بازم موضوع رو با سرپرست در میون بزار امیدوارم حل شه
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکم هم بحث حسودی هست که حسودی میکنن پزشکی جمع هستین
سر این مورد ممکنه خیلی اذیت بشی.
ببین تو هر رشتهای باشی یه عده بهت حسودی میکنن
اینجا مامایی به پرستاری حسودی میکنه، پرستار به پزشک، پزشک به دندون، فنی به آزاد و ... در این حد که صبح دختره گفت خوبه دیگه آزادین ولی خوابگاهتون از ما ارزون تره، ما مثلن دولتیم باید ۵ تومن بدیم -
خوبه من خوابگاهی نشدم وگرنه همچین ادمایی رو درس عبرت میکردم برای مشابهینشون
-
اعصاب ندارمااا
-
-
@ma-a
-
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟ بعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
-
Maaah
نمیشه واقعا نمیشه
من حتی دیگه تقریبا دارم تبدیل به بلاگر الاخونه میشم -
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟ بعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
صنایع غذایی
نمیخوام رشته اش رو مسخره کنم
ولی خیلی بامزه است که یه صنایع غذایی یه پرستار با تراز خیلی بالا که اختلافش با پزشکی فقط چند تست بود رو مسخره کنه -
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Michael Vey
سلام
چه رشته ای میخونن؟سلام.. رشته های پرستاری و مامایی و ...
من تنها پزشکی اون اتاقمو اتاق چند نفری هست؟
ی اتاق فوووق العااده کوچیک ک حدود ده نفری توشیم
نمیدونم چرا معمولا ترم بالایی ها همیشه احساس قدرت میکنن و فکر میکنن برترن از همه
و ترم اولی ها رو مخصوصا اذیت میکنن مخصوصا ببینن طرف آروم هست یا کاری به کسی نداره
واقعا کار درستی نیست که عام شده و من به شخصه اصلا نمیپسندم کسی اینکار رو کنهمن واقعا نمیدونم چرا اینجوری بودن
فک کن با ذوق شوق بیای
بعد رسما بهت چشم غره برن
مامانمم تو اتاق بود برای اینکه کمکم کنه تا وسایلمو جا ب جا کنن
حتی با اونم با بی احترامی حرف میزدن
نمیدونم دخترتونو ی اتاق دیگ بفرستین. یا اصلا ی خوابگاه دیگ بفرستین فلان خوابگاه خالیه
یا میگن اره ما ۶ صبح بیدار میشیم ۱۱ و نیم خاموشی میزنیم رشتمون فرق میکنه اذیت میشین
بعد تمام کمدارو نفری دو تا دو تا گرفتن اشغال کردن حاضر نمیشدن ب ما بدن
کل زیر تختو گرفته بودن
خودشون تخت پایین خوابیده بودن وسایلشونو گذاشته بودن تخت بالا!
باز همه جلی اتاق گوشه کناره هاش وسایل اونا بود
بعد من دو تا کیف اوردم کلی غر زدن اره وسیله چقدر زیاد اوردی جامون کمه. بخاطر غرغرشون وسایلمو گذاشتم تو ی کیف کلی از وسایل ضروریمو کم کردم تا برشون گردونم خونه.. بعد چمدونو ی گوشه اتاق گذاشتم ی دقیقه رفتیم بیرون برگشتیم دیدم جا ب جاش کردن..
مامانم میگه چرا اینکارو کردین پس کجا بزاره وسیله هاشو شما همه جا رو گرفتین ک
دختره پررو میگه اخه چمدون باشه بالا سر من؟ چجوری بخوابم؟ برین ب خانم فلانی (مسئول خوابگاه) بگین من این چندونو کجای دلم بزارم :|||
فک کن با مامانم اینجوری حرف زد!و همشونم رفیق بودن اکیپ شده بودن با همدیگه ریختن رو سرمون!
خیییلی جو بد بود.. بزور خودمو نگه داشتم بعد اومدم تو ماشین گریه کردم.. دوباره رفتم تو سالن همکف خوابگاه دیدم بقیه ترم اولیا هم بیچاره ها همینن... همه پکر چشماشون قرمز و پف کرده.. همه میگفتن نمیخوایم اینجا بمونیم ما خونمونو میخوایم
🥲
اگر امکانش هست با سرپرست خوابگاه حرف بزنین برین پیش هم رشته ای ها حتی اگه ترم بالایی بودن مثلا دو سال بالاتر بودن
اگر نشد همون اتاق بمونید کاری به کارشون نداشته باشید خودشون بعد یه مدت که آشنا شدن یکم این تنش کمتر میشهاون مسئولمون خودش بدتر از همست
حالا فعلا ک اومدیم خونه
بازم فردا میرم ایشالله ک عوضش کنم ی جای بهتر برم
التماس دعاااMichael Vey امیدوارم براتون یه جای خوب بهتون بدن
-
Maaah خیلی هم عالی:)
-
Aqua اره واقعا.. خیلی ادمای اشغالی بودن
Michael Vey لعنت بهشون واقعاً
اتاقتو عوض کردی؟ -
thv_qv
دقت کردی از وقتی اعضای بلک پینک کمپانی خودشون رو زدن و تقریبا روی فعالیت سولوی خودشون تمرکز کردن
لیسا رنگ پوستش عوض شده؟
دیگه خبری از ادیت های وایت واش نیست...یه جورایی جدیدا بیشتر شبیه تایلندی هاست ( کشور خودش ) -
یاد دختر عموم افتادم
اونم پارسال با هم اتاقیش که زور میگفت مشکل داشت
ولی به مسئول که گفت براش عوض کردن و بچهای اتاق بعدی خیلی خیلی خوب بودن براش
فهمیده بود که ظاهراً خود خوابگاه ورودی های جدید رو مینداخت با اینا تا ببینه کی میتونه باهاشون کنار بیاد(چون هرکی باهاشون هم اتاقی میشد دادش در میومد و میخواست اتاق عوض کنه)
حالا شماهم یه سر پیش مسئول برین، ایشالا که خیره
امیدوارم شرایط بهتر شه -
خیابون نم داره و همه جا بوی نم بارون پخشه...
شیراز
نم بارون رو خیابون
شب
هوای خنک مایل به سرد برای یه کرجی
نه نمیشه
باید بزنم بیرون:) -
این پست پاک شده!
-
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
صنایع غذایی
نمیخوام رشته اش رو مسخره کنم
ولی خیلی بامزه است که یه صنایع غذایی یه پرستار با تراز خیلی بالا که اختلافش با پزشکی فقط چند تست بود رو مسخره کنه@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستار با تراز خیلی بالا که اختلافش با پزشکی فقط چند تست بود رو مسخره کنه
دیگه اینجوریام نیست بخدا
اصلن هیچکس نباید مقایسه کنه، همه محترمن بخدا
منکه کاری ندارم بهشون -
خیابون نم داره و همه جا بوی نم بارون پخشه...
شیراز
نم بارون رو خیابون
شب
هوای خنک مایل به سرد برای یه کرجی
نه نمیشه
باید بزنم بیرون:)