هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
خیابون نم داره و همه جا بوی نم بارون پخشه...
شیراز
نم بارون رو خیابون
شب
هوای خنک مایل به سرد برای یه کرجی
نه نمیشه
باید بزنم بیرون:) -
این پست پاک شده!
-
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
صنایع غذایی
نمیخوام رشته اش رو مسخره کنم
ولی خیلی بامزه است که یه صنایع غذایی یه پرستار با تراز خیلی بالا که اختلافش با پزشکی فقط چند تست بود رو مسخره کنه@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستار با تراز خیلی بالا که اختلافش با پزشکی فقط چند تست بود رو مسخره کنه
دیگه اینجوریام نیست بخدا
اصلن هیچکس نباید مقایسه کنه، همه محترمن بخدا
منکه کاری ندارم بهشون -
خیابون نم داره و همه جا بوی نم بارون پخشه...
شیراز
نم بارون رو خیابون
شب
هوای خنک مایل به سرد برای یه کرجی
نه نمیشه
باید بزنم بیرون:) -
اون آدمکه خیلی بانمکه🫠 -
هعییییی
-
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
وای ما چهارشنبه ۲ تا ۵ جشن داریم
هعییییی، این جشنه مال دانشگاه سراسریم بوده
خدایا هیچکسو اینجوری ضایع نکن -
@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Michael Vey
سلام
چه رشته ای میخونن؟سلام.. رشته های پرستاری و مامایی و ...
من تنها پزشکی اون اتاقمو اتاق چند نفری هست؟
ی اتاق فوووق العااده کوچیک ک حدود ده نفری توشیم
نمیدونم چرا معمولا ترم بالایی ها همیشه احساس قدرت میکنن و فکر میکنن برترن از همه
و ترم اولی ها رو مخصوصا اذیت میکنن مخصوصا ببینن طرف آروم هست یا کاری به کسی نداره
واقعا کار درستی نیست که عام شده و من به شخصه اصلا نمیپسندم کسی اینکار رو کنهمن واقعا نمیدونم چرا اینجوری بودن
فک کن با ذوق شوق بیای
بعد رسما بهت چشم غره برن
مامانمم تو اتاق بود برای اینکه کمکم کنه تا وسایلمو جا ب جا کنن
حتی با اونم با بی احترامی حرف میزدن
نمیدونم دخترتونو ی اتاق دیگ بفرستین. یا اصلا ی خوابگاه دیگ بفرستین فلان خوابگاه خالیه
یا میگن اره ما ۶ صبح بیدار میشیم ۱۱ و نیم خاموشی میزنیم رشتمون فرق میکنه اذیت میشین
بعد تمام کمدارو نفری دو تا دو تا گرفتن اشغال کردن حاضر نمیشدن ب ما بدن
کل زیر تختو گرفته بودن
خودشون تخت پایین خوابیده بودن وسایلشونو گذاشته بودن تخت بالا!
باز همه جلی اتاق گوشه کناره هاش وسایل اونا بود
بعد من دو تا کیف اوردم کلی غر زدن اره وسیله چقدر زیاد اوردی جامون کمه. بخاطر غرغرشون وسایلمو گذاشتم تو ی کیف کلی از وسایل ضروریمو کم کردم تا برشون گردونم خونه.. بعد چمدونو ی گوشه اتاق گذاشتم ی دقیقه رفتیم بیرون برگشتیم دیدم جا ب جاش کردن..
مامانم میگه چرا اینکارو کردین پس کجا بزاره وسیله هاشو شما همه جا رو گرفتین ک
دختره پررو میگه اخه چمدون باشه بالا سر من؟ چجوری بخوابم؟ برین ب خانم فلانی (مسئول خوابگاه) بگین من این چندونو کجای دلم بزارم :|||
فک کن با مامانم اینجوری حرف زد!و همشونم رفیق بودن اکیپ شده بودن با همدیگه ریختن رو سرمون!
خیییلی جو بد بود.. بزور خودمو نگه داشتم بعد اومدم تو ماشین گریه کردم.. دوباره رفتم تو سالن همکف خوابگاه دیدم بقیه ترم اولیا هم بیچاره ها همینن... همه پکر چشماشون قرمز و پف کرده.. همه میگفتن نمیخوایم اینجا بمونیم ما خونمونو میخوایم
🥲
اگر امکانش هست با سرپرست خوابگاه حرف بزنین برین پیش هم رشته ای ها حتی اگه ترم بالایی بودن مثلا دو سال بالاتر بودن
اگر نشد همون اتاق بمونید کاری به کارشون نداشته باشید خودشون بعد یه مدت که آشنا شدن یکم این تنش کمتر میشهاون مسئولمون خودش بدتر از همست
حالا فعلا ک اومدیم خونه
بازم فردا میرم ایشالله ک عوضش کنم ی جای بهتر برم
التماس دعاااMichael Vey لعنت بهشون چقد خودخواه
-
Michael Vey
درک میکنم چی میگین
همین کاری که هم خوابگاهی های من میکنن
عوضش همین احوال تو اتاق ما با ۴۹ نفره که احساس قدرت میکنن
یکم هم بحث حسودی هست که حسودی میکنن پزشکی جمع هستین
بهترین کار اینه هیچی بهشون نگین انگاری با دیوار حرف میزنن
بزار هر کاری میخوان بکنن
حتی بگن ۶ صبح بیدار میشیم
۱۱.۳۰ میخوابیم
شرایط من هم کم از این نداره
شب بخاطر سر و صدا ساعت ۳ و ۳و نیم میخوابم
۶و نیم بیدار میشن دوباره صدا میندازن
اونایی که آشنا داشتن رفتن اتاق ۶ و ۱۲ و ۱۸ نفری
من هم بر عکس افتادم این اتاق
دیگه کاری جز سازش نیست
بازم موضوع رو با سرپرست در میون بزار امیدوارم حل شه
@Hamid-s وای واقعا ۴۹ نفر چجوری میشه...
خیییلی سخته
اینکه شمام چند ترمه خوابگاهی هستین و این مشکلاتو دارین واقعا ترسناک و بده... خداکنه زودتر حل شه همه چی ی جا خلوت تر با ادمای بهتر برین...واقعا نمیدونم چی بگم.. پامو نزاشته تو اتاق ایجوری کردن پیشاپیش ب اندازه کل یه ترم کوفتم شد
-
@Hamid-s وای واقعا ۴۹ نفر چجوری میشه...
خیییلی سخته
اینکه شمام چند ترمه خوابگاهی هستین و این مشکلاتو دارین واقعا ترسناک و بده... خداکنه زودتر حل شه همه چی ی جا خلوت تر با ادمای بهتر برین...واقعا نمیدونم چی بگم.. پامو نزاشته تو اتاق ایجوری کردن پیشاپیش ب اندازه کل یه ترم کوفتم شد
Michael Vey عوض میکنن برات
والا من فکر میکردم دخترا با هم زودتر اوکی میشن که -
@Hamid-s وای واقعا ۴۹ نفر چجوری میشه...
خیییلی سخته
اینکه شمام چند ترمه خوابگاهی هستین و این مشکلاتو دارین واقعا ترسناک و بده... خداکنه زودتر حل شه همه چی ی جا خلوت تر با ادمای بهتر برین...واقعا نمیدونم چی بگم.. پامو نزاشته تو اتاق ایجوری کردن پیشاپیش ب اندازه کل یه ترم کوفتم شد
Michael Vey
مطمئن باشین خودشون میان دوست میشن
ولی باز آنچنان صمیمی نشین -
Michael Vey
بزار از خودم بگم پس. خوابگاه دانشگاه آزاد و دانشگاه فنیحرفهای باهمه بعد مثل اینکه اینجا فنیها و آزادیها با هم رقابت دارن چون تا میام یه سوال بپرسم میگن کدوم دانشگاهی میگم آزاد، جواب سربالا میدن
بعد اکثرنم سناشون بالاس، آدمو تو دستشویی و سرویس دست میندازن.چرا انقدر خجالتیییی؟ بابا یکم قاطع باش خب
ببین اینجا هم همینجوریه، رشتههای دیگه جوابمو نمیدن مثلن رفتن پایین بگم چجوری غذا رزرو کنم یه دانشجو پست پذیرش بود گفت رشتهت چیه؟ گفتم پرستاری، گفت منم میکرو میخونم ولی خب الان میکرو رو بورسه، پرستاری اشباع شده، الان ارشد میکرو راحت میتونه از پرستارا جلو بزنه، مهاجرتم که عالی، اشتباه کردی.
فقط همرشتهای هام باهام خوبن، حتی ماماییهام باهام بداخلاقنبعد مام اتاقامون خیلیییی کوچیکه و ۶ نفره از همه شهرام هستن تازه با فرهنگای خیلی متفاوت (البته هنوز نیومدن، فقط وسیلههاشونو چیدن خودشون رفتن من تنهام)
تا میرم سوال بپرسم میگن عهههه ترم اولیه بعدم میخندن
خب الان من باید غصه بخورم؟ بزار هر چی دلشون میخواد بگن
Maaah خییلی بده که :<
نمیدونم چی بگم واقعا...
این دیگ چ حو چرت و پرتیه.. رشته رشتست دیگ چه فرقی داره.. مهم اینه ک همه دانشجوییم و باید بهم کمک کنیمالبته واقعا هم شرایط اونقدری زجر اور بود ک همونطدر ک گفتم اکثرا نشسته بودیم تو سالن با چشای پف کرده و میگفتیم: ما نمیخوایم اینجا باشییم
-
بعد مثلن جونم بگه برات تخت من کنار پنجرهس، باد میزنه از درزای پنجره. اتاقم کنار سرویسه سرمو که میزارم رو بالشت صدای فن اذیت میکنه، واییی از صدای یخچال یه دفعه از پذیرش صدا میزنن خانومممم فلانییی به پذیرش، بوفه سوپ داغ آورده هر کی میخواد بیاد بخره و ...
بعد نظافت آشپزخونه صفر Michael Vey
Maaah 🥲
-
خوابگاه بد بده
الان ترم یکیا رو با هم بندازن که بهتره
اذیت نمیشه ادم حداقل
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیم