هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
مثل قدیمترا، یکم عاشقانه نگم برات؟ :))))
-
میدونستم دوسِت دارم، ولی نه در این حد
نمیدونستم اینقدر زیاد احاطه کردیم -
چرا چشممو نمیگیرن؟ چرا همهش تویی؟
-
این گردو رو دوست آجیم ۱۰ سال پیش وقتی مدرسه بوده بهش داده و هنوز نگهش داشته :)))
یه نامه دیگه هم داره که دوست دیگش بهش داده ولی بعدش سرطان گرفته و فوت شده :)) آجیم میگه هیچ شبی نبوده که براش فاتحه نگفته باشه ... خیلیم به خوابش میاد
اینم از گردویی که یادگاری بهش داده 🥲
-
کسی نیست بگه کِی میری، کجا میری
ولی باز تو قشنگتری -
فکر میکنن از زندان آزاد شدن.
فکر میکنن من دیوونهاَم :))) -
نمیدونن از تهش
نمیدونن از چیزایی که من میدونم -
-
منم
غباری -
️
️
-
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
آخر شبا، رو تخت کنارم دراز میکشی و تو گوشم آروم میگی مهدیه حواست هست؟ تو هنوز منو نداریها
روزا کجایی؟ دانشکده علومپایه، صندلی بغلِدستم :))))