هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمیدونن از تهش
نمیدونن از چیزایی که من میدونم -
-
منم
غباری -
️
️
-
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
آخر شبا، رو تخت کنارم دراز میکشی و تو گوشم آروم میگی مهدیه حواست هست؟ تو هنوز منو نداریها
روزا کجایی؟ دانشکده علومپایه، صندلی بغلِدستم :))))
-
خب بسه زیاد شد دیگه
اینکه پستهام جز اخرین پستهای تودلی بمونه اذیتم میکنه
بیایید حرف بزنید
چت کنید
سخن بگویید
نقطه بفرستید اصلا(اجازهشو دارید)
خلاصه که پستهامو بفرستید چندین صفحه اونورتر...:))نقطه
• -
حافظ میگه که
رشک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوش قبا بودهایو سعدی میگه که
رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد
زهرم از غالیه آید که بر اندام تو سایدحافظ حسودیش میشه به قبا، چون معشوق رو در آغوش داره... و سعدی حسودیش میشه به پیراهن، چون معتقده که در آغوش معشوق میخوابه.
«ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا» =)))