هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
این پست پاک شده !
-
-
یه بخشی هم برمیگرده به کم رو بودن من
مثلا الان نزدیک یه ساعته میخوام اجازه بگیرم از استاد که برم چون هیچ عملی نیست و من میخواستم یه مراسمی رو شرکت کنم
چیکار کردم خوبه؟
استاد داشت صحبت میکرد مزاحمش نشدم تا صحبتش تموم شه. حال رفته رست و من خجالت میکشم برم از اتاق رست صداش بزنم پس ترجیح میدم تا آخر شیفت بمونم -
فعلا خدافظ دوستان
️
فردا امتحان روان دارم -
ولی احساس طلسم شدن میکنم
۱_ دیروز مریض کیسه صفرا اومد رو تخت دراز کشید مانیتورش کردیم بعد منتظر موندیم جراح بیاد انقد منتظر موندیم مریض خوابش گرفت جراح نیومد و مریض و برگردوندیم بخش و کنسل شد
۲_ امروز مریض چشمی اومد ترم پایینی ماسک گرفت ال ام ای گذاشت مریض بیهوش شد فشار خونی هم بود یه بار فشارش ۱۹ یه بار ۶ بود یکمم تو تهویه مشکل داشت بعد از هندل کردن همه ی اینا جراح گفت لنز چشمش اماده نیست بیدار و اکستیوب کنید بره ریکاوری و بعد بخش و مریض کنسل شد
اتاق ما هم دیگه هیچ مریضی نیومد...
۳_ اتاق عوض شد رفتیم اتاق دیگه یه مریض لاپاراتومی کیسه صفرا ی دیگه اومد پذیرش شرح حال گرفتن گفت ساعت یازده کیک خوردم مریض کنسل شد -
Succinate
بهبه، همون که عاشقشی
خیییلی خووبن، منم یه مدت واقعا دلم میخواست یه گربه داشته باشم برا خودم
ولی خب هرچی میگذره بیشتر به این نتیجه میرسم که همون بیرون براشون ذوق کنم بهتره تا اینکه بیارم بغلم نگهدارم🫣
وای گفتی شمارش گلبول سفید...من از یه طرف شروع میکردم شمردن، بعد میرسدم اونور میدیدم همون قبلیا حرکت کردن اومدن اینجا اصلا یه وضعی بود
البته سرعتشون زیاد نبود، بعد یکم دیگه یادگرفتم چجوری و از کجا بشمرم که اشتباه نکنمولی اون تقسیم بندیاش یادم رفته امیدوارم دیگه هم لازم نشه یاداوری کنم
️
با روشهای نوین خونگیری میکنین
ما عملی فیزیو داشتیم، میخواستیم انعقاد خونو بررسی کنیم، یه حالتش این بود که با یه چیزی نازکتر از لانست که اسمش یادم نیس میزدی تو لاله گوش طرف بعد هر چند ثانیه بررسی میکردی ببینی بند اونده یا نه که بفهمی مشکل انعقادی داره یا نه...بعد ما میزدیم خون نمیومدآخر استاد گفت خب اینو ولش کنین، با همون لانست ولی با احتیاط بزنین
آره فرمالین میزنن و خییییلی بد بو و خییییلی هم میسوزونه
من یه بار رفتم از تو ظرفش نمیدونم ریه بردارم یا قلب،حواسم نبود درشو باز کردم و همون جلوش موندم، این بخارش چنان اومد تو صورت و چشمام که هنوز وقتی یادش میفتم چشام میسوزه🥲🥲از اون بعد مثه وقتی که میخوای سیبزمینیا رو بریزی تو روغن داغ، میرفتم از توش چیزی برمیداشتم🥲
تقریبا یه همچین سوالایی داشتیمو من بلد بودم...میدونستم که میشه مثلا B12 ولی تو گزینهها کوبالامین نوشته بود🫠اسم دیگش
هر دفعه میگم میرم همه اسماشونو یادمیگیرم ولی نمیرم🫠🫠
@سینا-0 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
بهبه، همون که عاشقشی
خیییلی خووبن، منم یه مدت واقعا دلم میخواست یه گربه داشته باشم برا خودم
ولی خب هرچی میگذره بیشتر به این نتیجه میرسم که همون بیرون براشون ذوق کنم بهتره تا اینکه بیارم بغلم نگهدارم🫣
وای گفتی شمارش گلبول سفید...من از یه طرف شروع میکردم شمردن، بعد میرسدم اونور میدیدم همون قبلیا حرکت کردن اومدن اینجا اصلا یه وضعی بود
البته سرعتشون زیاد نبود، بعد یکم دیگه یادگرفتم چجوری و از کجا بشمرم که اشتباه نکنمولی اون تقسیم بندیاش یادم رفته امیدوارم دیگه هم لازم نشه یاداوری کنم
️
با روشهای نوین خونگیری میکنین
ما عملی فیزیو داشتیم، میخواستیم انعقاد خونو بررسی کنیم، یه حالتش این بود که با یه چیزی نازکتر از لانست که اسمش یادم نیس میزدی تو لاله گوش طرف بعد هر چند ثانیه بررسی میکردی ببینی بند اونده یا نه که بفهمی مشکل انعقادی داره یا نه...بعد ما میزدیم خون نمیومدآخر استاد گفت خب اینو ولش کنین، با همون لانست ولی با احتیاط بزنین
آره فرمالین میزنن و خییییلی بد بو و خییییلی هم میسوزونه
من یه بار رفتم از تو ظرفش نمیدونم ریه بردارم یا قلب،حواسم نبود درشو باز کردم و همون جلوش موندم، این بخارش چنان اومد تو صورت و چشمام که هنوز وقتی یادش میفتم چشام میسوزه🥲🥲از اون بعد مثه وقتی که میخوای سیبزمینیا رو بریزی تو روغن داغ، میرفتم از توش چیزی برمیداشتم🥲
تقریبا یه همچین سوالایی داشتیمو من بلد بودم...میدونستم که میشه مثلا B12 ولی تو گزینهها کوبالامین نوشته بود🫠اسم دیگش
هر دفعه میگم میرم همه اسماشونو یادمیگیرم ولی نمیرم🫠🫠
یه تیکه فرمول رو یادم رفته بود توضیح بدم ولی استادم نمره کامل داد
بعد نوشته بود دختر خوبم حیفه که درس نخونی
استاد به خدا یادم رفته بود
تا حالا گوربه بغلم نکردم
نازشون میکنم فقط
تو لام نئوبار بود دیگه؟
نه واس ما تکون نمیخورد اصلا فقط چشمام خیلیییییییییییییی درد گرفت
ما هم اونو رفتیم ولی روی نوک انگشت
خیلیا گوش شون کبود می شد دیگه اجازه گوش رو نمیدن
یدونه تشکیل فیبرینوژن بود چی بود
خون کش میومد
مثل پنیر پیتزانهه به ما اجازه نمیدن با سرنگ خون بگیریم همون لانست میزنیم
خیلیییییییییییییی بوی بد میداد من هی میگفتم بو میاد تورو قرآن در یه جا رو باز کنید میگفتن نه همه چی اوکیه
یه حالت استفراغ و سردرد شدید داشتم
من فردا امتحانش رو دارم به یه امتحان دیگهدفاع مقدس
-
هرچی که تا بهحال رها کردهام اثر چنگ زدنم رویش بوده.
-دیوید فاستر والاس