هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
کاملا اتفاقی به مامانم گفتم که میخوام بیام که برم راهیان نور
گفت برو...
ولی یهویی بود
میترسم پشیمون شه -
این دو سه ساعت ی ریکاوری میکنی
بعد از فردا مثل قبل ۳ بیدار میشی میخونی.
فقط سه ماه،سه ماه بیخیال همچی شو
فک کن هیچ اتفاقی نیفتاده قول میدم بعدش کلا همچی از یادت بره.
ببین این همه زحمت نکشیدی ک دوباره بخاطر همون شخص همون لحظات رقم بزنی.
لطفا لطفا بعد وبینار فیزیک برو بخواب و فک کن هیچ اتفاقی نیفتاده. -
خب شناختم از مامانم بالاست...
گفت کنسله
بشین برا داداشت غذا درست کن کنکوریه -
ممکنه پشیمون شه
ولی با اتفاقات این روزا احتمالش ۳۰درصده -
مهم نیست...
سعی میکنم احترام بذارم
شهدا از همینجا ببین منو( :
ولی بدونید که خیلی نیاز داشتم...
خیلی... -
من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم
خویش را مشهور سازم یار را رسوا کنمتا توانم سوخت پنهان، کافرم گر آشکار
خویش را پروانهٔ آن شمع بیپروا کنمگر دهندم جا به کوی او نه جای خوش دلیست
خوش دل آن گه میشوم کاندر دل او جا کنماهل دل را گفته تا محروم نگذارم ز جور
آن قدر بگذار تا منهم دلی پیدا کنمخاک پای آن پری کز خون مردم بهتر است
چون من از نامردمی در چشم خون مالا کنمحشمت من محتشم این بس که در اقلیم فقر
بیطمع گردم گدائی از در دلها کنم -
اگر این تعطیلی ها رو بهمون می گفتن الکی پا نمی شدم بیام
نه کلاسی هیچی
مسخره است.
شیمی مونم که چون تعداد کمه مطالب قبل هعی مرور می کنه چ فایده
چقدر ذوق ریاضی 2 داشتم️
صبح 3 تا کلاس ریاضی می تونستم برم
هعیییی
حالا 3 روز بی کار.
اینجا کاش خونه بودم
یا شیراز حداقل اونجا جای درست درمونی داشت
اینجا با اینکه تو این روزا بیرونم رفتم ولی چیزی که می خوام نداره.
اصلا بافت شهریش غم گینه برام فضاش هعی -
هعیییی
اروم باش
اروممم
-
سلف هم بسته میشه
حوصله ندارم خستم
حس و حال هیچیو ندارم
هوففف