هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
من صرفا براساس تجربههای زیستهم و باورای ذهنیم، عقیده دارم که این مسائل وجود دارن...
تو هم میتونی باور نداشته باشی -
بعد سه سال یه گزارشم بخوریم. طوری نیست.
-
@Comrade_Bayat
من این پیام رو مینویسم ولی ممکنه گزارش بخوره. نظری ندارم
اون موقعی که توی رابطه بودم، خواب دیدم که رفتم پیشش، روی تخت دراز کشیده بود. من لبهٔ تخت نشستم، بیدار شد. چشماشو باز کرد. پیشونیشو بوسیدم. کنارش دراز کشیدم، بغلش کردم، اون چشماشو بست... منم کنارش خوابیدم.
اینا همه توی خوابن.
صبح بیدار شدم و خوابم رو برای خودم توی تلگرام و کانالی که دارم و برای خودمه... یادداشت کردم... صرفا چون قشنگ بود.
و اون ساعت تقریبا دوازده بیدار شد، با کلی ذوق و شوق...
نوشتش که واااای دانیال...
من خواب دیدم روی یه تختی خوابیده بودم، چشمامو باز کردم، تو نشسته بودی لبهٔ تخت، پیشونیمو بوسیدی... کنارم دراز کشیدی و...@danial-hosseiny من اینو تمامن باور میکنم
چون برای خودمم اتفاق افتاده
یکم درجش پایینتر بوده فقط -
-
من مثلا میدونم که توی اتاقم یه از ما بهترونی هست که منم باهاش مشکلی ندارم کنار همدیگه زندگی داریم میکنیم.
ولی خب نمیتونم اینو به تو ثابت کنم
️
-
-
اولین باری که واقعا احساس کردم روحم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنم تواناییای عجیب داره، فکر میکنم حوالی ۱۵ سالگیم بود.
یه شب از تماااااااااام دور و بریام عصبانی بودم.
اون موقع احساسم این بود که چرا اینقدر تنهام و چرا اینقدر همه ادعا دارن که دوستن و فلانم و بیسارن ولی وقتی بهشون نیاز داریم نیستن.
همهٔ این حرفا و اعتراضامو توی یه دفتری که داشتم یادداشت کردم تا بتونم بخوابم...
صبح که بیدار شدم، اون موقع یه دوستی داشتم اهل آبدانان ایلام بود. هیچوقت تاحالا همدیگه رو ندیده بودیم.
صبح بهم پیام داد و ازم پرسید خوبم یا نه. و بعد گفت خوابم رو دیده. به شدت عصبانی بودم و کلی حرف زدم... و واقعا همون حرفایی رو توی خوابش زده بودم که توی دفترم یادداشت کرده بودم -
@Comrade_Bayat در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی خاطره عجیبی بود، خیلی عجیب، باید روی این قضیه بیشتر فکر کنم
من خودم تجربه ایشون رو نداشتما
ولی چندین چیز تو خوابام تکرار شده
یعنی انگار مثل یه قاعده و قانون -
Blue28
@danial-hosseiny
@Comrade_Bayat
نظرتون در مورد حس شیشم یا خوابایی که اتفاق های مهم رو پیش بینی میکنه بگین :)))
اگه دلیل علمی هم بیارین خیلی خفن میشه@Sally نمی دونم ولی من تمامن باورش دارم
دنیاهای موازیم باور دارم
با توجه به اینکه موقع خواب روح از بدن جدا میشه فکر می کنم بشخ توجیحش کرد=) -
این اولیش بود
بعد دیگه احساس کردم باید به خوابها توجه کرد و خوابها مهمن. -
@Sally
چرا؟! -
@Sally
چرا؟!@danial-hosseiny هاع منظورش این بود که از ما بهتر نیست
-
یک خاطره غم انگیز : ۱۲ سالم بود که با خالم رفته بودم مسافرت و وقتی رفتیم تونل گفت سارا و آندیا جیغ بزنید
اون روز فهمیدم نمیتونم جیغ بزنم
خیلی عجیبه ولی نمیتونم جیغ بزنم -
ترسناکه ولی خب دوستام میپذیرنم
@danial-hosseiny ترخدا راجب مام خواب دیدی بگو
-
یه سری خواب هم میدیدم قبلا که البته خیلی وقته ندیدم... توی خواب صدایی ازم میخواست که توی ساعت مشخصی، توی مکان مشخصی باشم چون کسی به کمکم نیاز داره.
دیگه تقریبا دو سه سالی هست ندیدم از این خوابا. -
@Sally
چرا؟!@danial-hosseiny
چرا داره مرد حسابی ؟
یعنی تو اشرف نیستی ؟
داری نامیدم میکنی اشرف ناچ ناچ -
@Comrade_Bayat در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی خاطره عجیبی بود، خیلی عجیب، باید روی این قضیه بیشتر فکر کنم
من خودم تجربه ایشون رو نداشتما
ولی چندین چیز تو خوابام تکرار شده
یعنی انگار مثل یه قاعده و قانونSuccinate در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@Comrade_Bayat در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی خاطره عجیبی بود، خیلی عجیب، باید روی این قضیه بیشتر فکر کنم
من خودم تجربه ایشون رو نداشتما
ولی چندین چیز تو خوابام تکرار شده
یعنی انگار مثل یه قاعده و قانون@Comrade_Bayat
من یه سری خوابام خیلی واضح و منطقیه
و نمی تونم تشخیص بدم که بیدارم یا نه
نه صدای می شنوم و کلا چیزی که مزاحم خوابم شه
واس همین اصلا نمی فهمم بیدارم یا خواب
و توی خواب هم چیزای منطقی روزانه هست
و چندین بار شده به آدمای توی خواب میگم راستی من خوابم یا بیدار
نمی تونم تشخیص بدم
و مثلا اون شخصی که تو خواب بهش گفتم خیلی با تعجب بدی بهم نگاه میکنه و از اون تعجب زیاد صورتش ترسناک میشه به حدی ترسناک که از خواب میپرم
مثلا خب به نظرم این عادی نیست