هرچی تودلته بریز بیرون۶

[پرستو بابایی]

این پست پاک شده!

[AmirBarsam]

قسم به نجوم که رسیدم به جنون
نه، برعکسه کاملا
تویی که میدونی باطنم چی میگذره دائما
که بیشترش مجادله‌س

[پرستو بابایی]

اندوه شدیدی در درونم حس میکنم، انگار ابری بر روحم سایه انداخته.

[پرستو بابایی]

اما دردناك‌تر از تحمل این همه رنج این است که ببینی دنیا کوچك‌ترین اهمیتی هم به رنجی که می‌بری نمی‌دهد.

[Comrade]

خیلی از مواقع هم آدم بده ی ماجرا خودمونیم.

[Comrade]

خستم، ولی خوابم نمیاد، هعی.

[پرستو بابایی]

پاک کردی ولی من یادم نمیاد کاری کرده باشم که باعث ناراحتیت بشه ..

[AmirBarsam]

تویی مراقبم، می‌کنی مقاومم وقتی از همه چی غافلم
میگی برام از زیر و برام از زر و برام از زور تا راه برم
تو راه راست هدف مقابلم، نه عاقلم، عاقلم، عاقلم با تو کاملم

[زهرا بنده خدا 2]

امروز نرسیدیم ناهار بخوریم
وسط کلاس استاد استراحت داد گفت برید ناهارتونو بگیرید
بچه ها گرفتن
یکیشون:استاد بفرمایید نوشابه
استاد: خیلی ممنون من دیابتی ام
یکیشون():تگریِ استاد بردارید
استاد: تعارف نمیکنم
ما که مثل شما جوونا نیستیم یهو بریم پیاده روی
نفهمیم چقد راه رفتیم
ما ایناها
پشت این میزا
خانمم بفهمه نوشابه خوردم ...
ما:
دوست داشتم بگم حقتونه

[Maaah]

Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

بازم دلم برات تنگ شده، مثل همیشه!

امشبم همینطور، مثل همیشه!

[AmirBarsam]

تو سرزمین جهالت تو نور دیده، طلوع چشمی
با شنیدن آهنگ نفسات قلبم وامیسه، سرود ملی
بعدش کند میشن حرکات بالا میاره ضربان قلب
روح قفسا رو دوست نداره و نور فوران می‌کنه از تو ترکام
و کم میاره کلمات

[xanomi]

اگه بگن حالت چجوریه الان
این عکس قطعا منو نشون میده

[AmirBarsam]

من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه

[پرستو بابایی]

حالم خوب نیست و می‌ترسم با کسی حرف بزنم. که این‌روزها حرف زدن، بیشتر غمگینم می‌کند. چیزهایی‌ هست که نمی‌خواهی حتی در ذهن خودت مرورشان کنی و بازگو کردنشان، به هم‌زدن خاکستر می‌ماند و آتش خفته‌ی درونت را شعله‌ور می‌کند. دردهایی هست که نپذیرفته‌ای، که نمی‌پذیری، که نمی‌خواهی بپذیری!
در زندگی همه‌ی ما زمان‌هایی می‌رسد که قوی‌ترین آدم زمین هم اگر باشیم، حریف ارتش مسلح اندوه نیستیم.
دارم یک‌تنه می‌جنگم و هر شب با سربازانی خسته و زخمی از نبردی نابرابر، به رختخوابم باز می‌گردم...

[AmirBarsam]

باز که تبری شد نگاهت، بغضتم واسم عزیزه
اما اشکاتو نگهدار، نذار اینجوری بریزه
حال من خیلی عجیبه، دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تا تو چشمام عشقو ببینی

[پرستو بابایی]

و در آخر
معده؛ همیشه قربانی حرفهای نگفته ست.

[AmirBarsam]

بدجوری دیوونتم من، فکر نکن این اعتراضه
همیشه نبودن تو کرده این دلو کلافه
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من

[AmirBarsam]

اولش گفتم یه حسه یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم یه عشقه آخه اندازش زیاده
بیا و مثل گذشته جز به من، به همه شک کن
من بدون تو میمیرم بیا و بهم کمک کن

[پرستو بابایی]

من قوی نشدم، من عادت کردم
و آدمی که عادت می‌کند، دیگر داد و فریاد نمی‌کند.

[زهرا بنده خدا 2]

استادمون خیلی خوبه
امروز از جلسه‌ی قبل سوال پرسیدن
همه باهم نصفه نیمه جواب دادیم
استاد: چرا ویز ویز میکنید؟!
یکیتون دستشو بگیره بالا قشنگگگ بگه!
اعتماد به نفس داشته باشید!
(کسی نگفت؛۴تامورد بود من تلفظ سومیشو بلد نبودم)
آقایون فردا برید خواستگاری باید حرف بزنید
خانما هم همین طور!
میخواید همدیگه رو نگاه کنید؟
برید یاد بگیرید
اصلا به شما بگن چیا دوست دارید میتونید بگید؟!
بگن با چی حالتون خوب میشه و با چی بد چی؟!
پ‌ن: لحنشون طلبکارانه و تحقیرآمیز نبود
دلسوزانه صحبت میکنن...