امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...

[Omid Asia]

@zahra-m1999 قضات نکردم بنا به حلال هایی که گفتی گفتم.

[romisa]

میخوام اعتراف کنم ولی عجیب نیست

[rose77]

اعتراف میکنم به اینکه اعتراف میکنم ندارم خواستم الکی بسازم دیدم چه کاریه

[romisa]

اعتراف می کنم که قلبا دوس داشتم وقتی وارد صفحه ی پروفایلم میشم ببینم اکثر پستام مربوط به تاپیکای درسی و مشاوره ای و...است........اما واقعیتش همین توودلی هم قبلا خیلی بهم کمک کرده خیلی وقتا برای اینکه به سریعترین حالت ممکن به جواب سوالای درسی یا مشاوره ای برسم میومدم و از بچه های توودلی می پرسیدم اونا هم بی منت جواب میدادن خیلی وقتا که حالم بد بود و کمی ناامید ، یا گرفته و غمگین بودم اونا با شوخی هاشون ، پستاشون و...جو رو عوض میکردن خیلی وقتا با نوشته هاشون دردودلاشون گفتن غصه هاشون مشکلاتشون و راهکارایی که واسش انجام میدادن با تلنگراشون همه رو به درس به زندگی به تلاش به امید ترغیب میکردن
خوبی اینجا اینه که وقتی آدمای اینجا دارن بهت خوبی می کنن یا وقت میذارن سوالتو حل می کنن میدونی که پشت کمکاشون هدفی غرضی نیست توقع جبران ندارن با وجود اینکه نه می شناسنت نه می بیننت بی دریغ کمک میکنن تا حد توان....
اما باید باور کنیم باید قبول کنیم که همین جو خوب انجمن گاهی اعتیادآور میشه باعث میشه زمان از دستمون دربره
گاهی میخوای بین درسات فقط یه استراحت کوتاه یه ربعه داشته باشی اما میبینی که 3 ساعته داری حرف می زنی
زمانی که مدرسه می رفتم گهگاه سر می زدم گاهی اصلا نمیومدم خیلی کم پست میذاشتم اونموقع اولویتمو میدادم به امتحانای مدرسه...
اما سال پشت کنکوری فقط خودمونیم و به اصطلاح زور بالاسرمون نیست که مجبور باشیم دقیقا همون روز درسشو بخونیم ، گاهی بی تفاوت میشیم به روزایی که داره میگذره میگیم حالا که چن ماه وقت داریم.....و فقط حساب روزای باقیمانده رو داریم یا حتی گاهی اونم نمیدونیم....
حتی دغدغه درس هم که نباشه گاهی یه اتفاقای دیگه ای میفته گاهی می بینی که اینقدر تمرکزتو از دست دادی که مادرت وقتی میگه دخترم ، سومین بار تازه متوجه میشی که صدات کرده....... زمانیکه یکی برای شام صدات میزنه با اکراه بلند میشی و جمع صمیمی خونوادت رو از دست دادی.....
شاید عجیب باشه که دیگه حافظت اون حافظه سابق نیست حتی حافظه ماهی هم جلوت کم میاره توو فراموشی...
زمانیکه توو زندگی واقعیت داری سهل انگاری یا کم کاری می کنی...کم کم خانواده و اطرافیانت رو با با رفتارات ناراحت می کنی.....
نمیگم همه ی اینا فقط به خاطر فضای مجازیه که نیست
دلیل اصلی خودمونیم ما ناتوان بودیم در مدیریت خیلی چیزا.....
با این وجود انجمن آلا یکی از بهترین فضاهای مجازی بوده که دیدم
من به نظر همه ی اونایی که رفتن احترام میذارم البته هروقت که برگردن آغوش انجمن به روی همه ی خوبیهاشون بازه
فقط ناراحت اینم که بعضی از آلائی ها با دلخوری رفتن از اینجا.....
ولی همین که کاری رو انجام دادن که از نظرشون درسته همین که از نظرشون منطقیه همین که خواستن بهتر از زمانشون استفاده کنن خیلی ارزشمنده....
قدر تک تک لحظه هاتونو بدونید...
نیاید آن روز که آنها که دوستشان داریم دیگر نباشند یا ما دلسردشان کنیم از خودمان.......
با تقدیم احترام ....

[elhame.H]

@D-fateme-r در اعتراف میکنم که.... گفته است:

اعتراف میکنم که هر بار که تو تو دلی پیامو رو از پایین ب بالا لایک میکنم پیام خودمم لایک میکنم هشدار میده

این عالی بود

[بهاره]

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

[بهاره]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

[Brilliant]

بهاره منم اینجوری اتفاقا اگه نزنم خوابم نمی بره

[بهاره]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره منم اینجوری اتفاقا اگه نزنم خوابم نمیبره

چه جالب

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

نگارین وگلنارن

[بهاره]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

نگارین وگلنارن

بگو بخدا
اصلا ذهنم از هم پاشید

[rose77]

اعتراف میکنم عدالت هیچوقت برقرار نمیشه فقط حرفش میشه موقع عمل هیچ کس اجراش نمیکنه ....

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

نگارین وگلنارن

بگو بخدا
اصلا ذهنم از هم پاشید

منم این مدلی شدم وقتی فهمیدم

[بهاره]

rose77 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

اعتراف میکنم عدالت هیچوقت برقرار نمیشه فقط حرفش میشه موقع عمل هیچ کس اجراش نمیکنه ....

اعتراف میکنم که باهات موافقم

[بهاره]

منم اعتراف کنم ؟
میترسم تبعید شم

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

منم اعتراف کنم ؟
میترسم تبعید شم

[M.an]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

[بهاره]

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

والا ترس تبعید خنده دارهچه خبرت بهاره

[M.an]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

منم اعتراف کنم ؟

بلی بلی اعتراف کن