خــــــــــودنویس
-
دیشب توی خواب دیدم که ی گربه دارم
نمیدونم تعبیر خواب گربه چیه
راستش مهم هم نیس
ولی گربه ام تو تخت خوابم خوابیده بود
داشتم نوازشش میکردم
خوشگل بود تقریبا همین شکلی بود
بدنشوکش و قس میداد
تو خواب عاشقش بودم انگار از بچگی داشتمش..
منم کنارش دراز کشیده بودم و آروم با انگشتام موهاشو نوازش میکردم
یهو پاشد رفت رفت توی سالن پذیرایی و من نمیتونستم از روی تختم بیدار شم
میخواستم برم دنبالش
ولی نشد انگار نمیتونستم از جام تکون بخورم
از خواب پریدم
از تخت اومدم پایین رفتم تو سالن پذیرایی
خنده داره ولی ده دقیقه دنبالش بودم زیر مبل و تو اشپزخونه!!
بابام بیدار شد گفت چیزی شده
هی میخواستم توضیح بدم نمیشد
یهو انگار به خودم اومدم فهمیدم خواب بوده.. -
خب
سلام
امروز اومدیم اینجا ی داستانی رو باهم بخونیمو بعضی حقایق و ویژگی هارو درمورد چند کاربر انجمن ک عضو های تقریبا پیشکسوت این خانواده هستن رو ببینیم
خب اول از همه میخواییم نقش اول داستان رو
عادل
بررسی کنیم
این عادله
Zrex
@Vadf
عادل متولده دهه۸۰عه ولی دست کمی از ۷۰دیانداره وحتی تو بعضی موارد شبیه ۶۰دیا حرف میزنه(کلاموجود عجیبیه!_شوخی کردما بی جنبه
)
عادل عاشق کتاب خوندنه _ینی ی ساق طلایبه و هزاران کتاب!
تازگیا فهمیدیم عادل عاشق شده _عاشق هوشنگ!
نمیدونیم هوشنگ کیه ولی میدونیم چشماش آبیه!
برای همین عادل همه چیو آبی میبینهاز جورابهایی ک سرصبح ساعت۷میپوشه مدرسه تا درمدرسه و شیلنگ همسایه
عشق هوشنگ عادل رو سیگاری کرده _همینجوری ک میبینید شب و روزش هوشنگه _برای همین تصمیم گرفته شده همه هوشنگ های چشم آبیه جهان رو جمع کنیم ی جا تا عشق عادل رو پیدا کنیم
خب واما داستان از خانواده انجمنیه عادل شروع میشه !
عادل دوستای زیادی داره ک بعضیاشون براتون اینجا معرفی میشن:
خب این مهدیه
Dr-acula
مهدی متولد دهه۷۰عه ک امسال پزشکی رو قبول شده و داره درسشو میخونه _مهدی چش گنده ترین عضو انجمنه_ک تشکیل شده از دوعدد چشم و تعداد زیادی تاره موعه روی سرش ک کلا مو دیده میشه
مهدی علاقه زیادی ب فلسفه داره و کلا تصمیم گرفته تااخر عمرش تو جستوجوی این باشه ک اصن برای چی ب دنیا اومده و درحین این جستوجو کلی مریضو باآمپولهای فلسفیه خودش از راه ب در کنه(ببخشید
)
بلاخره ایشون عضو خانواده انجمن و دکتر انجمن هستن
واما نفر سوم
نفر سوم دلآرامه
dlrm
دلارام دهه۷۰دیهناظمه انجمنه
دلارام دلرحمه ولی گیرم میده
درکل ازش حساب ببرید
دلارام یکی از دوستای شدیده عادله !دلارام عاشق آهنگ های چاوشیه
پدرانجمن رو بااین ابراز احساساتش برای چاووشی دراورده:| _بگذریم دلارام عاشق اینستگرامه_همش پست استوری _دست کمی از شاخ های اینستا نداره:/ولی خب چ کنیم ک قطعیه اینترنت براش کمر شکن بود.ولی سعی کردیم باانجمن آرومش کنیم
واما نفر چهارم
فاطمه اس(خانوم_اینم بگم انجمن فاطمه زیاد داره:|)
فاطمه متولد دهه۷۰عهفاطمه عاشقه حبیبه
همونکه عکسشم هست _حبیب ی آدم خیالیه ک فاطمه باهاش زندگی میکنه و زندگیه خوبی رو دارن الحمدالله
فاطمه عاشق نویسندگیه و نویسنده خوبیه _مطمئنیم ی روزی نویسنده خوبی میشه!واینم بگم ک فاطمه از اون دخترای قرو فرداره
ک نمیدونم کی بهش گفته شبیه آدری هپون هستی اونم باورش شده (بهش نگید ولی خودش از آدری خوشگل تره
)
ب هرحال براش آرزوی موفقیت داریم
واما نفرپنجم
علیه
@ali_soltani
علی متولد دهه۷۰عهلقب داره ب پدر انجمن
وتقریبا سردار آزمون(همون کنکور)میشه بهش گفت
(شوخیه ها)
علی عاشق بیدلِینی ی بیدل باشه و مقداری پفک و ی اتاق و علی _دیگه چیزی نمیخواد_علی عاشق انجمن هم هست!وب سلطان رفت و برگشت معروفه!وکلا کاری باساکت نشستن نداره انقد باروان آدما با شوخیاش بازی میکنه ک...(گربه ب تنگ آید ناچار ب چنگ آید میشه)
ولی خب بچه خوبیه چیزی تودلش نیست
درکل برای اونم آرزوی موفقیت داریم
واما نفر شیشم
فاطمه اس
fateme
فاطمه متولد دهه۷۰از دیار خوشگله تبریزه
فاطمه امسال تربیت معلم _ابتدایی از دانشگاه تبریز قبول شده و (همکارشدیم_ایشالا تهشم همکارمیمونیم)
فاطمه ب شدت شوخ طبعهاما پاتو از گلیمت درازتر بکنی با اسلحه اش نابودت میکنه(دقیقا این وجه مشترکشون با یگانه اس_یگانه کیه؟!حالا جلوتر میگم براتون
)
فاطمه و عادل خوب بلدن هم دیگه ارو تایید کنن(البته بشکل ضایع وارانه)
به هرحال براش آرزوی موفقیت فراوان داریم
وامانفر هفتم
اینم فاطمه اسگفتم ک انجمن فاطی زیاد داره
اکالیپتوس
فاطمه متولد دهه۷۰عهفاطمه دختر کوشولو وضعیفیه (البته از نظر جسمی_وگرنه زبون داره ک نگم)
فاطمه روحیات مهربونی داره _عاشق گل و بلبه_والبته همیشه خدا دلتنگ یار:|(یاراینو دستم برسه خودم نفله اش میکنم)
فاطمه نقاش خوبی هم هست و تقریبا نصف انجمن رو ب تصویر کشیده
برای فاطمه هم آرزوی موفقیت داریم
واما نفر هشتم
یگانه
یگانه متولد دهه۷۰عهمهررربون _سر ب زیررر_شوخ طبع و خلاصه نگم براتون _یگانه امسال پرستاری قبول شده و نذر کرده ک هرکی راهش تو اینده ب بیمارستان افتاد ازش ویژه پذیرایی کنه
یگانه بسار گرماییه ینی ۴فصل سالو کلا جوراب پاشه و گرما رو دوس داره _بایگانه زیاد درنیافتید هرکی با یگانه درافتار ورافتاداسلحه میکشه بدبخت میکنه
برای یگانه هم آرزوی خوشبختی داریم
واما نفر نهم
میلاد
_MILAD_
میلاد متولد دهه ۷۰عهمیلاد موجودی مجهوله ک کسی قیافه اشو ندیده وتنها اطلاعاتی ک ازش داریم اسمش و سنش و مشخصاتی ک روی عکسش درج شده !
میلاد معروفه ب مشتی بلا!و البته عاشق ماسته_و از بدو تولد فقط ماست خورده
و معتقده ک همه درحال اشتباه زنیه و آروزی دیرینه اش اینه ک ی روزی تبدیل ب سوسک بشه(برات دعا میکنیم نگران نباش
)
خلاصه همینو درموردش میدونستیم ک گفتم وبرای اونم آرزوی موفقیت داریم
واما نفر دهم
مرضیه اس
@M-b-b
مرضیه متولده دهه۷۰عهمرضیه امسال مترجمی زبان قبول شده و داره ب درسش ادامه میده
مرضیه عاااااشق رنگ آبیه!(البته اینم بگم عادل پسر دایبه مرضیه اس_برای همین عاشق رنگ آبی بودن تو ژنشونه_شوخی)
خلاصه مرضیه از هرچی آبیه از دریا گرفته تا رنگ چشم عروس داییش هوشنگ خوشش میاد
برای مرضیه هم آرزوی خوشبختی و موفقیت داریم
واما نفر یازدم
سبحانه
سبحان متولد دهه۷۰عهسبحان قلدره_وبیش از حد غیرتی و فقط فکرو ذکرش اینه فائزه موهاش بیرون نباشه
و انقد غیرتیه ک از اون سیبیل کلفتهای چاقو کش دیده میشه
سبحان امسال دانشجوی روانشناسیه_والبته سرکارهم میره و کنکوری هم هست
سبحان دریک هفته قبل طی ی عملیات سامورایی ب خانه فائزه رفته و ترور ورانه فائزه را از پدرش خواستگاری کرده ک دراین کار موفق گشته است
برای سبحان هم آرزوی موفقیت و خوشبختیه زیاد داریم بااون سیبیلاش
واما نفر دوازدهم (آخرین عضو)
فائزه
فائزه متولد دهه۷۰عهفائزه دانشجوی علوم تربیته ک تازگیا سرکار هم میره و معلم اول بتدایی شده
فائزه تازگیا عروس شده و کلا فکرو ذکرش قروفره و کلا دنبال لباس عروس و این حرفاس
فائزه زود رنجه _رو فالوراش حساسه_بیش از حد قودوخهفائزه عاشقه!
فائزه و عال دوستیشون قدمت زیادی داره و تقریبا از اولین دوستای عادل حساب میشه و عادل براش مث یک فرزند میمونه و برای همین فائزه تصمیم گرفته ک ب عادل دریافتن هوشنگ کمک کنه!
البته این کمک با همراهیه محترم انجمن خواهد بود!
خب بچه ها مرسی ک خوندین_نمیدونم شایدم نخوندین
فقط خواستم یکم شوخی کنم ک بخندیم
مرسی از آدمایی ک تگشون کردم
نظرهاتون برام جالبه(منتظر جواب ها تو تودلی هستم)
دوستتون دارم -
@shoka2000 ازمون غیر حضوری خخخ
@دانش-آموزان-آلاء -
من شــبم
تو مــاه من
بر آسمان بی من مرو..
@دانش-آموزان-آلاء -
خوشگل جان من
-
دریم کچر
پ.ن:وقتی ی زن دایی هنرمند داری:-)
شدیدا خوش ب حال منو برادر زاده هاش شده -
-
گربه ها کاملا %(blue)[صداقت عاطفی] دارند
انسان ها، به هر دلیلی، ممکن است %(red)[احساسات] خود را مخفی کنند ولی گربه ها هرگز...بعد کلی شیطونی اومده من نازش کنم که بخوابه
علاقه شدیدی هم به خوابیدن روی کتابای من داره
- آقا الکس هستن
- بشخصه با گرفتن آزادی گربه ها مشکل دارم الکس کاملا آزاده و هروقت بخواد میره ولی ترجیح خودش بودن پیش ماست و چند دور حسابی هم واکسینه شده ...
- آقا الکس هستن
-
-
هر از گاهی به خودم میتوپم!
دستشو میکشم میبرم میشونمش پشت میز
تو چشماش نگاه میکنم میگم دوباره!!!؟
هیچی نمیگه عین بچه های دوساله که بستنیشون ریخته رو زمین نگاهم میکنه!
پر از بغض و کنایه
که یعنی اره دوباره!
میزنم رو میز به خودم میگم مگه بهت نگفتم شخم زدن گذشته هیچ فایده ای برات نداره؟
یکم نگاهم میکنه سرشو میندازه پایین
موهای خودمو از اون ور میز نوازش میکنم میگم
حالا اصلا هیچ پخی نشدیم! خب ؟ چیکارش کنیم؟
بشینیم تا اخر عمر حسرت بخوریم؟
از پنجره بیرونو نگاه میکنم صورتشو میچرخونم شما پنجره میگم نگاه بیرون برفه!
ببین دنیا هنوز خوشگلی هاشو داره!!
چرا ماتم گرفتی آخه؟
بعد خودمو محکم بغل میکنم محکم محکم ماچش میکنم میگم پاشو برو دست و صورتت رو بشور به هیچی هم فکر نکن باشه!؟
یکم نگاهم میکنه میگه خیلی دوست دارم!
میگم من بیشتر ولی خودمونیم ها چه قدر خودشیفته ایم
میخنده میخونه میرقصه و بلند میشه میره تا دوباره ی بعد..
قبل مطب نوشت
شلوغه خب -
ساعت ۲۰:۳۴ همین الان با یه دوستی حرف میزدیم گفت به خیلی چیزا معتقد نیس اما به این معتقده که زندگی دایره ست ، دست هر کسیو بگیری و کمک کنی یه روزی یکی هم دست تورو میگره و بالعکسشم وجود داره....
جمله ایی هست که خیلیامون بهش باور داریم اما هیچ وقت فکر کردید در این دایره ی زندگی کدومید؟!
کسی که مهربونه و کمک میکنه؟
یا کسی که دست در جیبشه و فقط ناظره؟
وقتی خیابون قدم میزنم حتی اگه ناراحت باشم لبخند میزنم دوستام همیشه میگن لبخند نزن زشته و شاید طرف سوتفاهم واسش ایجاد شد و....
بنظرمن اینطور نیس بعضی وقتا واقعا لازمه که یه ادم بهمون لبخند بزنه حتی اگر یه غریبه هم باشه شاید اون روز که من بیرونم یکی باشه که سرشار از غم باشه با لبخند منم واسه یه لحظه لبخند بزنه چون صورتا مثه آینه ن عکس العمل هم دیگرو تکرار میکنن لبخند بزنی لبخند میزنه، اخم کنی اخم میکنه ....
سعی کنیم باهم خوب باشیم بهم لبخند بزنیم و از کمک کردن به یک دیگر پرهیز نکنیم
زندگی ان طور که فکر میکنیم طولانی نیستشب برفی پاییز ۱۹/۹/۹۸
-
اگر هیچ چیزی رو خوب نفهمیده باشم
این ی دونه رو خوب فهمیدم
چیزی رو که دوسش نداری انتخاب نکن
من نمیگم اون چیز ی شخصه نه اصلا حرفم این نیس..
ساختن ی خاطره
داشتن ی کتاب
پوشیدن ی لباس
خوندن ی رشته تو دانشگاه
هرچیز و هرچیز
اونم نه به خاطر این که روحت پژمرده میشه و از این چرت وپرت ها نه!!چون این حکم رو به خودت میدی تا همه تو رو اینطوری ببینن
وقتی همیشه تمکین کنی همه یادشون میره تو هم حق انتخاب داشتی برات تصمیم میگیرن
برات لباس میخرن برات خاطره میسازن
بهت کتابی که دوس نداری رو میدن تا بخونی
حتی مجبورت میکنن ی رشته بخونی که دوسش نداری
دیگه حتی به روحتم فکر نمیکنن
محکوم میشی به بودن چیزایی که بقیه میخوان!
اگر ی جا مخالفت کنی تو رو نابود میکنن
تو سرکوب میکنن...
به داشتن اون خاطره
به داشتن اون کتاب
به پوشیدن اون لباس..
یادبگیر که سرکوبت نکنن(:#تجربه
-
سالها بشر پشت هر ماده،ماده می دید تا
وقتی قانون پایستگی جرم نقض شد و تبدیل شد ب قانون پایستگی جرم و انرژی،وقتی جرم تبدیل شد ب انرژی،یعنی طبق دلتاجی می شه طبق ی فرایند غیر خودبخودی،انرژی رو تبدیل به جرم کرد،و از انرژی ماده ساخت
(اگر چه انحصار علت بع افعال خدا اشتباس ولی میشه منشا هستی رو چنین دانست )
،اگ روزی بشر به این نقطه برسه،و بتونه از انرژی ماده بسازه،چ تحولی در علم ایجاد میشه،اما سوال بعدی شکل میگیره؛چطور انرژی رو بدون ماده میشع ساخت؟؟
این قسمت:تخیلات ی کنکوری سر ازمون:/