هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
abcc
دیگه با من حرف نزن
ببخشید شما؟آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
abcc
دیگه با من حرف نزن
ببخشید شما؟من همونم
همونی که بخاطرت تو رو همه درومد
اونی که زندگیشو داده پای تو من بودم
-
MOHAMMAD80
این چه حرفیه@M-an
والا بخدا راس میگم
-
ققنوس
نوشابه
MOHAMMAD80 مهدی بلند نشی بیای تگت نکردم :|
-
ققنوس
نوشابه
MOHAMMAD80 باشه ولی نارنجی
-
دااانااا
اولش خیلی عصبی شدم ولی الان می بینم راهای دیگه ای هم هست
اگه یه روز برگشتی امیدوارم که بخونیش:به گمانم ذهنیتی که آدمها از خود برای هم به یادگار میگذارند، از همهچیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمدهاند که یک روز بروند.
صمد بهرنگی
-
MOHAMMAD80 باشه ولی نارنجی
ققنوس
ممنون
-
مادرم اومده میگ علی خواب عجیبی دیدم میگم خب
میگ خواب دیدم پرُِ پایین(اینجایی ک درس میخونم)شده بود سیگار
،بعد هی اومدم جمع کنم هی نشد،دیدم صدا بالاخونه میاد،ی جانباز بود میگفت ب من برس
الان خونریزی پای قطع شده ام میکشدم
گفتم نه باید برم پایینو مرتب کنم..
گفت علی رو ولش کن؛خدا واسه بنده اش کافیه...عاقا من تو مرز تحولم
-
مادرم اومده میگ علی خواب عجیبی دیدم میگم خب
میگ خواب دیدم پرُِ پایین(اینجایی ک درس میخونم)شده بود سیگار
،بعد هی اومدم جمع کنم هی نشد،دیدم صدا بالاخونه میاد،ی جانباز بود میگفت ب من برس
الان خونریزی پای قطع شده ام میکشدم
گفتم نه باید برم پایینو مرتب کنم..
گفت علی رو ولش کن؛خدا واسه بنده اش کافیه...عاقا من تو مرز تحولم
-
اون یکی سارا خانوم التماس دعا
-
مادرم اومده میگ علی خواب عجیبی دیدم میگم خب
میگ خواب دیدم پرُِ پایین(اینجایی ک درس میخونم)شده بود سیگار
،بعد هی اومدم جمع کنم هی نشد،دیدم صدا بالاخونه میاد،ی جانباز بود میگفت ب من برس
الان خونریزی پای قطع شده ام میکشدم
گفتم نه باید برم پایینو مرتب کنم..
گفت علی رو ولش کن؛خدا واسه بنده اش کافیه...عاقا من تو مرز تحولم
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
مادرم اومده میگ علی خواب عجیبی دیدم میگم خب
میگ خواب دیدم پرُِ پایین(اینجایی ک درس میخونم)شده بود سیگار
،بعد هی اومدم جمع کنم هی نشد،دیدم صدا بالاخونه میاد،ی جانباز بود میگفت ب من برس
الان خونریزی پای قطع شده ام میکشدم
گفتم نه باید برم پایینو مرتب کنم..
گفت علی رو ولش کن؛خدا واسه بنده اش کافیه...عاقا من تو مرز تحولم
فقط اون قسمت سیگارش
-
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
مادرم اومده میگ علی خواب عجیبی دیدم میگم خب
میگ خواب دیدم پرُِ پایین(اینجایی ک درس میخونم)شده بود سیگار
،بعد هی اومدم جمع کنم هی نشد،دیدم صدا بالاخونه میاد،ی جانباز بود میگفت ب من برس
الان خونریزی پای قطع شده ام میکشدم
گفتم نه باید برم پایینو مرتب کنم..
گفت علی رو ولش کن؛خدا واسه بنده اش کافیه...عاقا من تو مرز تحولم
فقط اون قسمت سیگارش
-
-