هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
@Zohre-Nowrouzi خخخ میخوای شعر نگم چرا میخوابونیم
-
-
@Zohre-Nowrouzi خخخ میخوای شعر نگم چرا میخوابونیم
@Mr-Dr-En در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi خخخ میخوای شعر نگم چرا میخوابونیم
من چیکارتون دارم اصا
هر کاری دلت میخاد بکن
-
@Mr-Dr-En در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi خخخ میخوای شعر نگم چرا میخوابونیم
من چیکارتون دارم اصا
هر کاری دلت میخاد بکن
-
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi سلااااااام چطورییییییی ؟
گمچو دیشب مسج دادددم کجاااا بودیییی
خوبمخوبی
-
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@milad91 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@M-an
منظور از عجیبه چیه خانم مدیر ؟یعنی خوبه؟یه کم توصیفش سخته
اره خوب با عطر دلتنگی یا هم...
اینکه بخوای برگردی و به اون روزا سر بزنی
هر چی که هست یه لبخند روی صورتم آورده و یه بغض تو گلومعادت به نوشتن های اینطوری برای توصیف حالم ندارم اما این بار نوشتم
:((
ممنون که نوشتین -
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi سلااااااام چطورییییییی ؟
گمچو دیشب مسج دادددم کجاااا بودیییی
خوبمخوبی
-
زی تیری نگه کرد بر پر خویش بر او دید ____________گفتا ز که نالیم که از ماست بر ماست
-
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi دیشب قضیه اون پیتزاعه دیگه دپرس ی گوشه کز کرده بودم
بیتربیت خسیس
برا کی گرفدی نپرسیدممم
-
@Mr-Dr-En در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi خخخ میخوای شعر نگم چرا میخوابونیم
من چیکارتون دارم اصا
هر کاری دلت میخاد بکن
@Zohre-Nowrouzi اوکی
-
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم
اندکی پیشتر اَی ...
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!
زیر چشمی به خدا می نگریست !!
محو لبخند غم آلود خدا
دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم: ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!
-
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi دیشب قضیه اون پیتزاعه دیگه دپرس ی گوشه کز کرده بودم
بیتربیت خسیس
برا کی گرفدی نپرسیدممم
-
@dr-sobhan در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@Zohre-Nowrouzi برا کسی گرفته بودم ک خودکشی میکردم
برا خودم بابا
برا شکم خودشم خرررج میکنه ناراحتههه..بابا برا خودتهههه
-
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست _____اندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت_______امروز همه روی جهان زیر پر ماست
براوج چو پرواز کنم از نظر تیز__________میبینم اگر ذره ای اندر تک دریاست