Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. هرچی تو دلته بریز بیرون 3
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
روز آخر ❤️
_ Reza __
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

هرچی تو دلته بریز بیرون 3

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
گفتگو
282.1k دیدگاه‌ها 639 کاربران 816.8k بازدیدها 486 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • _ _Delete_

    @Syner ولی اون جاستین خیون تله خیلی :|😂

    ZrexZ آفلاین
    ZrexZ آفلاین
    Zrex
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #172241

    ABC در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

    @Syner ولی اون جاستین خیون تله خیلی :|😂

    امیدوارم فحش باشه😂

    بدونفاصلهسختاستفهمیدن

    _ 1 پاسخ آخرین پاسخ
    2
    • ZrexZ Zrex

      ABC در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

      @Syner ولی اون جاستین خیون تله خیلی :|😂

      امیدوارم فحش باشه😂

      _ آفلاین
      _ آفلاین
      _Delete_
      اخراج شده
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #172242

      @Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

      ABC در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

      @Syner ولی اون جاستین خیون تله خیلی :|😂

      امیدوارم فحش باشه😂

      به آدمی که جذاب نیس گویند😂

      ZrexZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • A آفلاین
        A آفلاین
        Acola
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #172243

        Big!😂

        Never let your loneliness
        !drive you back to toxic people

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        3
        • _ _Delete_

          @Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

          ABC در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

          @Syner ولی اون جاستین خیون تله خیلی :|😂

          امیدوارم فحش باشه😂

          به آدمی که جذاب نیس گویند😂

          ZrexZ آفلاین
          ZrexZ آفلاین
          Zrex
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #172244

          ABC مگه من گفتم جذابه؟😂
          به فضای حاکم دقت کنید همونقدر که صفت "خوشگل"واسه دخترا خوبه واسه پسرا بده😂

          بدونفاصلهسختاستفهمیدن

          _ 1 پاسخ آخرین پاسخ
          4
          • G آفلاین
            G آفلاین
            Ghgghhfdd
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #172245

            سلام سلام همگی سلام سلام سلام همگی سلام زندگی سلام
            #هایده
            خراب ابتکار ب کار گیری سلام

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • ZrexZ Zrex

              ABC مگه من گفتم جذابه؟😂
              به فضای حاکم دقت کنید همونقدر که صفت "خوشگل"واسه دخترا خوبه واسه پسرا بده😂

              _ آفلاین
              _ آفلاین
              _Delete_
              اخراج شده
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #172246

              @Syner من نظر خودمو گفتم😂
              کیه منفی میده:/ مریضی مگر برادر یا خواهر :|😂

              آسِمان آبیآ 1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • _ _Delete_

                @Syner من نظر خودمو گفتم😂
                کیه منفی میده:/ مریضی مگر برادر یا خواهر :|😂

                آسِمان آبیآ آفلاین
                آسِمان آبیآ آفلاین
                آسِمان آبی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط آسِمان آبی انجام شده
                #172247

                ABC هر کی هست بذار خوش باشه حداقل به همین😂

                _ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                3
                • خانومخ خانوم

                  مداد رنگی در خــــــــــودنویس گفته است:

                  @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                  گذاشتمش توی جیبم و رفتم همون جای همیشگی .. در باصدای قیژ بلندی باز شد .. حس کردم حجمی از هوای کهنه داخل ریه هام فرو رفت ..
                  به سرفه افتادم .‌‌‌.. صدای جیلنگ جیلنگ از بالای در ورودم رو لو داد ..
                  میدونستم که از قبل میدونست قراره دوباره برم پیشش ..
                  پشت میزش نشسته بود و اخرین بسته ی دریافتی رو ترمیم میکرد ..
                  عینکش اومده بود نوک بینیش و موهای سفیدش ریخته بود تو صورتش ‌..
                  چی باید میگفتم ؟!
                  راستش .‌. راستش شرمنده بودم ..
                  لبخند زد و بدون این که سرش رو بالا بیاره گفت .. دیدی گفتم میای ؟!
                  شرمنده سرم رو انداختم پایین ..
                  خندید .. نه بلند و نه اهسته .. وسیلع ای که تو دستش بود رو گذاشت رو زمین و گفت بدش ببینم .. باز چیکارش کردی ؟!
                  به پته پته افتادم گفتم : به..به خدا تقصیر من نبود .. یعنی .. خودش .. افتاد .‌.من بهش گفتم مواظب باشه ..
                  پیرمرد عینکش رو عوض کرد .. سری تکان داد و گفت .. ببین بهت گفته بودم که این دل دیگه برات دل نمیشه !
                  هر چیزی عمری داره .. منو ببین ؟ قلب من از مال تو سالم تره !!
                  چند بار اوردیش اینجا منم واست درستش کردم ... اما یادته گفتم این بار اخره کع بندش میزنم ؟!

                  ببین این ترکو ؟! این خطوط رو ببین ؟! به نظرت چندبار دیگع دووم میاره .. نه .. این دیگ کار من نیس ‌‌‌...از من میشنوی بزارش کنار ..

                  چ جوری بزارمش کنار ؟!

                  برات جایگزین خوب هم دارم ..
                  من دلم رو میخوام ن جایگزین..
                  کلافه شده بود .. گفت .. ای بابا من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی !! ببین باباجون این دل فقط و فقط ی بار ترمیم میشه بعدش باید بری از تو اون قفسه یکی رو که بهت میخوره انتخاب کنی ..

                  ذوق کردم .. گفتم باشه باشه ممنونم خیلی ممنونم چشم . از این به بعد دست هیچ کس نمیدم فقط میزارمش ی گوشه

                  زیر لب گفت .. جنس قلب تو خیلی ظریفه .. برای همین خطرناکه ‌‌ ‌. . صبر کن بابا جان ببینم چیکار میتونم کنم ..

                  نفس راحتی کشیدم و چرخیدم سمت قفسه .. قفسه پنج طبقه پر بود از قلوه سنگ های تراش داده شده و صیقلی ..
                  دستم رفت سمت یکیشونو برش داشتم .. خیلی سنگین بود .. مجبور شدم دو دستی بگیرمش ..
                  برگشتم سمت پیر مرد و پرسیدم : این قیمتش چنده ؟!!
                  از پشت عینک نگاهم کرد و گفت : والا از قیمت این ترمیم ارزون تره ! البته بگم اون خیلی سفته هااا اونجوریشو نببین .. ممکنه ی مدت هم احساس سنگینی و درد حس کنی .. یا مثلا نتونی خوب و عمیق نفس بکشی ..
                  دریچه اشکاتم میبنده برات بابا جان .. ولی از من میشنوی همینو بردار ..

                  نگاهش کردم .. تقریبا هم اندازه دلم بود اما سنگ تر سخت تر ‌. سیاه تر ..
                  برنگشتم که نگاهش کنم .. دلم نیامد برای اخرین بار قلبم را نگاه کنم ..
                  گفتم : اگر اون چیزی که دستته با ارزش تره .. پس من اینو جاش برداشتم .. و بعد بدون خداحافظی از در بیرون امدم..

                  طولانی شد نمیدونم میخونید یا نه ... شکی در تخیلی و غیز واقعی بودن داستان نیس ‌.‌ میتونه تمثیل باشع یا خیر ...
                  حس میکنم الان دیگه ذهنم ارومه 💙👌

                  فاطمه بانو نوشته ی خودته؟؟؟؟؟ مشکلی نداری پخشش کنم ؟؟؟ البته ب اسم خودت... خیلی عالیه

                  بله عزیزم نه مشکلی نیس .. من خودم خیلی فعالیت ندارم تو صفحات مجازی 😂

                  حالا چ اسمی میخای بزنی 😂😂😁💜💜

                  مداد رنگیم آفلاین
                  مداد رنگیم آفلاین
                  مداد رنگی
                  دانش آموزان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #172248

                  @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                  مداد رنگی در خــــــــــودنویس گفته است:

                  @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                  گذاشتمش توی جیبم و رفتم همون جای همیشگی .. در باصدای قیژ بلندی باز شد .. حس کردم حجمی از هوای کهنه داخل ریه هام فرو رفت ..
                  به سرفه افتادم .‌‌‌.. صدای جیلنگ جیلنگ از بالای در ورودم رو لو داد ..
                  میدونستم که از قبل میدونست قراره دوباره برم پیشش ..
                  پشت میزش نشسته بود و اخرین بسته ی دریافتی رو ترمیم میکرد ..
                  عینکش اومده بود نوک بینیش و موهای سفیدش ریخته بود تو صورتش ‌..
                  چی باید میگفتم ؟!
                  راستش .‌. راستش شرمنده بودم ..
                  لبخند زد و بدون این که سرش رو بالا بیاره گفت .. دیدی گفتم میای ؟!
                  شرمنده سرم رو انداختم پایین ..
                  خندید .. نه بلند و نه اهسته .. وسیلع ای که تو دستش بود رو گذاشت رو زمین و گفت بدش ببینم .. باز چیکارش کردی ؟!
                  به پته پته افتادم گفتم : به..به خدا تقصیر من نبود .. یعنی .. خودش .. افتاد .‌.من بهش گفتم مواظب باشه ..
                  پیرمرد عینکش رو عوض کرد .. سری تکان داد و گفت .. ببین بهت گفته بودم که این دل دیگه برات دل نمیشه !
                  هر چیزی عمری داره .. منو ببین ؟ قلب من از مال تو سالم تره !!
                  چند بار اوردیش اینجا منم واست درستش کردم ... اما یادته گفتم این بار اخره کع بندش میزنم ؟!

                  ببین این ترکو ؟! این خطوط رو ببین ؟! به نظرت چندبار دیگع دووم میاره .. نه .. این دیگ کار من نیس ‌‌‌...از من میشنوی بزارش کنار ..

                  چ جوری بزارمش کنار ؟!

                  برات جایگزین خوب هم دارم ..
                  من دلم رو میخوام ن جایگزین..
                  کلافه شده بود .. گفت .. ای بابا من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی !! ببین باباجون این دل فقط و فقط ی بار ترمیم میشه بعدش باید بری از تو اون قفسه یکی رو که بهت میخوره انتخاب کنی ..

                  ذوق کردم .. گفتم باشه باشه ممنونم خیلی ممنونم چشم . از این به بعد دست هیچ کس نمیدم فقط میزارمش ی گوشه

                  زیر لب گفت .. جنس قلب تو خیلی ظریفه .. برای همین خطرناکه ‌‌ ‌. . صبر کن بابا جان ببینم چیکار میتونم کنم ..

                  نفس راحتی کشیدم و چرخیدم سمت قفسه .. قفسه پنج طبقه پر بود از قلوه سنگ های تراش داده شده و صیقلی ..
                  دستم رفت سمت یکیشونو برش داشتم .. خیلی سنگین بود .. مجبور شدم دو دستی بگیرمش ..
                  برگشتم سمت پیر مرد و پرسیدم : این قیمتش چنده ؟!!
                  از پشت عینک نگاهم کرد و گفت : والا از قیمت این ترمیم ارزون تره ! البته بگم اون خیلی سفته هااا اونجوریشو نببین .. ممکنه ی مدت هم احساس سنگینی و درد حس کنی .. یا مثلا نتونی خوب و عمیق نفس بکشی ..
                  دریچه اشکاتم میبنده برات بابا جان .. ولی از من میشنوی همینو بردار ..

                  نگاهش کردم .. تقریبا هم اندازه دلم بود اما سنگ تر سخت تر ‌. سیاه تر ..
                  برنگشتم که نگاهش کنم .. دلم نیامد برای اخرین بار قلبم را نگاه کنم ..
                  گفتم : اگر اون چیزی که دستته با ارزش تره .. پس من اینو جاش برداشتم .. و بعد بدون خداحافظی از در بیرون امدم..

                  طولانی شد نمیدونم میخونید یا نه ... شکی در تخیلی و غیز واقعی بودن داستان نیس ‌.‌ میتونه تمثیل باشع یا خیر ...
                  حس میکنم الان دیگه ذهنم ارومه 💙👌

                  فاطمه بانو نوشته ی خودته؟؟؟؟؟ مشکلی نداری پخشش کنم ؟؟؟ البته ب اسم خودت... خیلی عالیه

                  بله عزیزم نه مشکلی نیس .. من خودم خیلی فعالیت ندارم تو صفحات مجازی 😂

                  حالا چ اسمی میخای بزنی 😂😂😁💜💜

                  اسم خودتو ... حالا چی بنویسم اسمتو؟😁

                  گر زندگی همین است من میرم بخابم ^_^

                  خانومخ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  1
                  • آسِمان آبیآ آسِمان آبی

                    ABC هر کی هست بذار خوش باشه حداقل به همین😂

                    _ آفلاین
                    _ آفلاین
                    _Delete_
                    اخراج شده
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #172249

                    آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

                    ABC هر کی هست بذار خوش باشه حداقل به همین😂

                    خوش باش خوش باش هر کی هستی :|😂

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    1
                    • _ آفلاین
                      _ آفلاین
                      _Delete_
                      اخراج شده
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #172250

                      نظرم عوض شد
                      الهی روز خوش ب چش نبینی 😕
                      والا... ینی چی منفی میده :|😂

                      ZrexZ آسِمان آبیآ 2 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • _ _Delete_

                        نظرم عوض شد
                        الهی روز خوش ب چش نبینی 😕
                        والا... ینی چی منفی میده :|😂

                        ZrexZ آفلاین
                        ZrexZ آفلاین
                        Zrex
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #172251

                        ABC نظر اونم عوض شد
                        داشت منفی ها رو برمیداشت😂

                        بدونفاصلهسختاستفهمیدن

                        A _ 2 پاسخ آخرین پاسخ
                        3
                        • _ _Delete_

                          نظرم عوض شد
                          الهی روز خوش ب چش نبینی 😕
                          والا... ینی چی منفی میده :|😂

                          آسِمان آبیآ آفلاین
                          آسِمان آبیآ آفلاین
                          آسِمان آبی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط آسِمان آبی انجام شده
                          #172252

                          ABC فشار بیکاریه اخه😑
                          بذار خوش باشه😂

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • ZrexZ Zrex

                            ABC نظر اونم عوض شد
                            داشت منفی ها رو برمیداشت😂

                            A آفلاین
                            A آفلاین
                            Acola
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Acola انجام شده
                            #172253

                            @Syner 😂
                            اقا هرکیه بس کنه،:/بی ادب نباشیم😐😂

                            Never let your loneliness
                            !drive you back to toxic people

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • ZrexZ Zrex

                              ABC نظر اونم عوض شد
                              داشت منفی ها رو برمیداشت😂

                              _ آفلاین
                              _ آفلاین
                              _Delete_
                              اخراج شده
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #172254

                              @Syner تو چشام"با من در نیفت،ورمیفتی" رو خوند رفت برداشت :|😂

                              ZrexZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • _ _Delete_

                                @Syner تو چشام"با من در نیفت،ورمیفتی" رو خوند رفت برداشت :|😂

                                ZrexZ آفلاین
                                ZrexZ آفلاین
                                Zrex
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #172255

                                ABC بعد دید توهم زده باز منفی داد😂

                                بدونفاصلهسختاستفهمیدن

                                _ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • ZrexZ Zrex

                                  ABC بعد دید توهم زده باز منفی داد😂

                                  _ آفلاین
                                  _ آفلاین
                                  _Delete_
                                  اخراج شده
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #172256

                                  @Syner خودتی؟ 😕😂

                                  ZrexZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  2
                                  • _ _Delete_

                                    @Syner خودتی؟ 😕😂

                                    ZrexZ آفلاین
                                    ZrexZ آفلاین
                                    Zrex
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #172257

                                    ABC ما دونفریم😂یکی منم که منفی میدم😂
                                    یکی هم اونه که به من منفی میده لو نرم😂

                                    بدونفاصلهسختاستفهمیدن

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    3
                                    • مداد رنگیم مداد رنگی

                                      @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      مداد رنگی در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      گذاشتمش توی جیبم و رفتم همون جای همیشگی .. در باصدای قیژ بلندی باز شد .. حس کردم حجمی از هوای کهنه داخل ریه هام فرو رفت ..
                                      به سرفه افتادم .‌‌‌.. صدای جیلنگ جیلنگ از بالای در ورودم رو لو داد ..
                                      میدونستم که از قبل میدونست قراره دوباره برم پیشش ..
                                      پشت میزش نشسته بود و اخرین بسته ی دریافتی رو ترمیم میکرد ..
                                      عینکش اومده بود نوک بینیش و موهای سفیدش ریخته بود تو صورتش ‌..
                                      چی باید میگفتم ؟!
                                      راستش .‌. راستش شرمنده بودم ..
                                      لبخند زد و بدون این که سرش رو بالا بیاره گفت .. دیدی گفتم میای ؟!
                                      شرمنده سرم رو انداختم پایین ..
                                      خندید .. نه بلند و نه اهسته .. وسیلع ای که تو دستش بود رو گذاشت رو زمین و گفت بدش ببینم .. باز چیکارش کردی ؟!
                                      به پته پته افتادم گفتم : به..به خدا تقصیر من نبود .. یعنی .. خودش .. افتاد .‌.من بهش گفتم مواظب باشه ..
                                      پیرمرد عینکش رو عوض کرد .. سری تکان داد و گفت .. ببین بهت گفته بودم که این دل دیگه برات دل نمیشه !
                                      هر چیزی عمری داره .. منو ببین ؟ قلب من از مال تو سالم تره !!
                                      چند بار اوردیش اینجا منم واست درستش کردم ... اما یادته گفتم این بار اخره کع بندش میزنم ؟!

                                      ببین این ترکو ؟! این خطوط رو ببین ؟! به نظرت چندبار دیگع دووم میاره .. نه .. این دیگ کار من نیس ‌‌‌...از من میشنوی بزارش کنار ..

                                      چ جوری بزارمش کنار ؟!

                                      برات جایگزین خوب هم دارم ..
                                      من دلم رو میخوام ن جایگزین..
                                      کلافه شده بود .. گفت .. ای بابا من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی !! ببین باباجون این دل فقط و فقط ی بار ترمیم میشه بعدش باید بری از تو اون قفسه یکی رو که بهت میخوره انتخاب کنی ..

                                      ذوق کردم .. گفتم باشه باشه ممنونم خیلی ممنونم چشم . از این به بعد دست هیچ کس نمیدم فقط میزارمش ی گوشه

                                      زیر لب گفت .. جنس قلب تو خیلی ظریفه .. برای همین خطرناکه ‌‌ ‌. . صبر کن بابا جان ببینم چیکار میتونم کنم ..

                                      نفس راحتی کشیدم و چرخیدم سمت قفسه .. قفسه پنج طبقه پر بود از قلوه سنگ های تراش داده شده و صیقلی ..
                                      دستم رفت سمت یکیشونو برش داشتم .. خیلی سنگین بود .. مجبور شدم دو دستی بگیرمش ..
                                      برگشتم سمت پیر مرد و پرسیدم : این قیمتش چنده ؟!!
                                      از پشت عینک نگاهم کرد و گفت : والا از قیمت این ترمیم ارزون تره ! البته بگم اون خیلی سفته هااا اونجوریشو نببین .. ممکنه ی مدت هم احساس سنگینی و درد حس کنی .. یا مثلا نتونی خوب و عمیق نفس بکشی ..
                                      دریچه اشکاتم میبنده برات بابا جان .. ولی از من میشنوی همینو بردار ..

                                      نگاهش کردم .. تقریبا هم اندازه دلم بود اما سنگ تر سخت تر ‌. سیاه تر ..
                                      برنگشتم که نگاهش کنم .. دلم نیامد برای اخرین بار قلبم را نگاه کنم ..
                                      گفتم : اگر اون چیزی که دستته با ارزش تره .. پس من اینو جاش برداشتم .. و بعد بدون خداحافظی از در بیرون امدم..

                                      طولانی شد نمیدونم میخونید یا نه ... شکی در تخیلی و غیز واقعی بودن داستان نیس ‌.‌ میتونه تمثیل باشع یا خیر ...
                                      حس میکنم الان دیگه ذهنم ارومه 💙👌

                                      فاطمه بانو نوشته ی خودته؟؟؟؟؟ مشکلی نداری پخشش کنم ؟؟؟ البته ب اسم خودت... خیلی عالیه

                                      بله عزیزم نه مشکلی نیس .. من خودم خیلی فعالیت ندارم تو صفحات مجازی 😂

                                      حالا چ اسمی میخای بزنی 😂😂😁💜💜

                                      اسم خودتو ... حالا چی بنویسم اسمتو؟😁

                                      خانومخ آفلاین
                                      خانومخ آفلاین
                                      خانوم
                                      فارغ التحصیلان آلاء
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #172258

                                      مداد رنگی در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      مداد رنگی در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      @fatemeh_banoo در خــــــــــودنویس گفته است:

                                      گذاشتمش توی جیبم و رفتم همون جای همیشگی .. در باصدای قیژ بلندی باز شد .. حس کردم حجمی از هوای کهنه داخل ریه هام فرو رفت ..
                                      به سرفه افتادم .‌‌‌.. صدای جیلنگ جیلنگ از بالای در ورودم رو لو داد ..
                                      میدونستم که از قبل میدونست قراره دوباره برم پیشش ..
                                      پشت میزش نشسته بود و اخرین بسته ی دریافتی رو ترمیم میکرد ..
                                      عینکش اومده بود نوک بینیش و موهای سفیدش ریخته بود تو صورتش ‌..
                                      چی باید میگفتم ؟!
                                      راستش .‌. راستش شرمنده بودم ..
                                      لبخند زد و بدون این که سرش رو بالا بیاره گفت .. دیدی گفتم میای ؟!
                                      شرمنده سرم رو انداختم پایین ..
                                      خندید .. نه بلند و نه اهسته .. وسیلع ای که تو دستش بود رو گذاشت رو زمین و گفت بدش ببینم .. باز چیکارش کردی ؟!
                                      به پته پته افتادم گفتم : به..به خدا تقصیر من نبود .. یعنی .. خودش .. افتاد .‌.من بهش گفتم مواظب باشه ..
                                      پیرمرد عینکش رو عوض کرد .. سری تکان داد و گفت .. ببین بهت گفته بودم که این دل دیگه برات دل نمیشه !
                                      هر چیزی عمری داره .. منو ببین ؟ قلب من از مال تو سالم تره !!
                                      چند بار اوردیش اینجا منم واست درستش کردم ... اما یادته گفتم این بار اخره کع بندش میزنم ؟!

                                      ببین این ترکو ؟! این خطوط رو ببین ؟! به نظرت چندبار دیگع دووم میاره .. نه .. این دیگ کار من نیس ‌‌‌...از من میشنوی بزارش کنار ..

                                      چ جوری بزارمش کنار ؟!

                                      برات جایگزین خوب هم دارم ..
                                      من دلم رو میخوام ن جایگزین..
                                      کلافه شده بود .. گفت .. ای بابا من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی !! ببین باباجون این دل فقط و فقط ی بار ترمیم میشه بعدش باید بری از تو اون قفسه یکی رو که بهت میخوره انتخاب کنی ..

                                      ذوق کردم .. گفتم باشه باشه ممنونم خیلی ممنونم چشم . از این به بعد دست هیچ کس نمیدم فقط میزارمش ی گوشه

                                      زیر لب گفت .. جنس قلب تو خیلی ظریفه .. برای همین خطرناکه ‌‌ ‌. . صبر کن بابا جان ببینم چیکار میتونم کنم ..

                                      نفس راحتی کشیدم و چرخیدم سمت قفسه .. قفسه پنج طبقه پر بود از قلوه سنگ های تراش داده شده و صیقلی ..
                                      دستم رفت سمت یکیشونو برش داشتم .. خیلی سنگین بود .. مجبور شدم دو دستی بگیرمش ..
                                      برگشتم سمت پیر مرد و پرسیدم : این قیمتش چنده ؟!!
                                      از پشت عینک نگاهم کرد و گفت : والا از قیمت این ترمیم ارزون تره ! البته بگم اون خیلی سفته هااا اونجوریشو نببین .. ممکنه ی مدت هم احساس سنگینی و درد حس کنی .. یا مثلا نتونی خوب و عمیق نفس بکشی ..
                                      دریچه اشکاتم میبنده برات بابا جان .. ولی از من میشنوی همینو بردار ..

                                      نگاهش کردم .. تقریبا هم اندازه دلم بود اما سنگ تر سخت تر ‌. سیاه تر ..
                                      برنگشتم که نگاهش کنم .. دلم نیامد برای اخرین بار قلبم را نگاه کنم ..
                                      گفتم : اگر اون چیزی که دستته با ارزش تره .. پس من اینو جاش برداشتم .. و بعد بدون خداحافظی از در بیرون امدم..

                                      طولانی شد نمیدونم میخونید یا نه ... شکی در تخیلی و غیز واقعی بودن داستان نیس ‌.‌ میتونه تمثیل باشع یا خیر ...
                                      حس میکنم الان دیگه ذهنم ارومه 💙👌

                                      فاطمه بانو نوشته ی خودته؟؟؟؟؟ مشکلی نداری پخشش کنم ؟؟؟ البته ب اسم خودت... خیلی عالیه

                                      بله عزیزم نه مشکلی نیس .. من خودم خیلی فعالیت ندارم تو صفحات مجازی 😂

                                      حالا چ اسمی میخای بزنی 😂😂😁💜💜

                                      اسم خودتو ... حالا چی بنویسم اسمتو؟😁

                                      همون بنویس فاطمه بانو😁💜

                                      ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • A آفلاین
                                        A آفلاین
                                        Acola
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #172259

                                        انتظار نداشتم دیگه ب منم منفی بدی😐😂
                                        اونارو نبین میگن خوش باش
                                        من نمیگذرم😐😂

                                        Never let your loneliness
                                        !drive you back to toxic people

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • _ آفلاین
                                          _ آفلاین
                                          _Delete_
                                          اخراج شده
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #172260

                                          مجله ازمونو کش رفتم از داداشم ://
                                          این دختره ک واسه قهرمان پیشرفت عکسشو زدن چ نانازه :|

                                          آسِمان آبیآ _ اکالیپتوسا 3 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 8611
                                          • 8612
                                          • 8613
                                          • 8614
                                          • 8615
                                          • 14102
                                          • 14103
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع