شبهات پیرامون محرم
-
آیا در قرآن ایاتی هست ک بتوان عزاداری بر بزرگان را از آن برداشت کرد؟
سوگواری یعقوب در فراق یوسف
از آیه 84 سوره یوسف که در مورد حضرت یعقوب است، میتوان به مشروعیت عزاداری استدلال کرد:
«یا أسفی على یوسف وابیضّتْ عیناه من الحزن فهو کظیم؛ وا اسفا بر فراق یوسف! در حالی که یعقوب خشم خود را فرو میخورد، چشمانش از اندوه سفید شد».
حضرت یعقوب و حضرت یوسف، هر دو پیامبر بودند و گریه حضرت یعقوب بر حضرت یوسف، تنها به جهت پدر و فرزندی نبود، بلکه گریه یک پیامبر در غم فراقِ پیامبر دیگر بود. فقط جنبه عاطفی در آن نیست و جهات مهم دیگری مطرح است.
با توجه به این که ذکر هر داستانی در قرآن کریم به جهت نکات و پیامهایی است که داستان حاوی آن است، شاید مهمترین و بارزترین پیام آیه، پسندیده بودن گریه بر محبوب از دست رفته باشد، که رابطة فرد با وی رابطة دینی و الهی است، بنابراین از عمل این پیامبر الهی، پسندیده بودن گریه بر اولیای خداوند استفاده میشود.
هنگامی که از امام سجاد(ع) سبب گریه بیش از حد را مىپرسیدند، آن حضرت مصائب جانگداز کربلا را بازگو مىکرد ومىفرمود: «مرا ملامت نکنید. یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد، در حالى که یقین به مرگ فرزندش نداشت در حالى که من به چشم خود دیدم که در نیم روز چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند. انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!(8)
از فراق روى یک یوسف اگر یعقوب سوخت
هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مراایات دیگری نیز مانند آیه ی ۳۲ سوره ی حج
من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب ؛امر چنین است وهر کس که شعائر الهی را بزرگ بدارد این امر از پرهیزگاری دلهاست ...ک این بزرگداشت انواعی دارد -
صوتی؛خطبه ی حضرت زینب در شام ...
0_1537428071620_khotbeye-Hazrate-Zaeinab-salamollah-alayha_mixdown.mp3این خطبه چندبخش داره؛
- نخست اين بانوى شجاع اسلام با چند جمله كوبنده، غرور يزيد را در هم مى شكند و با آيه اى از قرآن، موضعش را در پيشگاه خدا روشن مى سازد و مى گويد: هرگز بهره ورى از حكومت و كاخ و ثروت را دليل بر امتياز الهى نگير، تو از مصاديق كسانى هستى كه خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه سنگين شود، سپس آنها را از همه چيز ساقط كرده و به دوزخ مى فرستد!
- در بخش دوم، رفتار پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را با اجداد يزيد در فتح مكه كه همه را مشمول عفو قرار داد با عمل زشت يزيد كه فرزند پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) را كشته و سرهاى بريده و خاندان اسير آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقايسه كرده و مهر باطل بر پيشانى يزيد مى زند.
- در بخش سوم، جمله هاى كفرآميز يزيد را يادآورى مى كند و تأكيد بر عدم ايمان او مى نمايد، و اينكه به زودى به سرنوشت اشياخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود.
- سپس تأكيد بر مقام والاى شهيدان مخصوصاً شهداى خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در كربلا مى كند و افتخار به وجود آنها را امتياز بزرگ اين خاندان مى شمرد.
- آنگاه به حضور يزيد در محكمه عدل الهى در قيامت اشاره مى كند، در آن دادگاهى كه قاضى آن خداست و خصم او پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پايان چنين دادگاهى روشن است.
6.سپس به تحقير فوق العاده يزيد مى پردازد تا آن حد كه مى فرمايد: اگر روزگار به من ستم كرد و مرا به صورت زنى اسير پاى تخت تو آورد، تصور نكنى من براى تو ارزشى قائلم، من تو را در حدى نمى دانم كه مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گويم، از باب ناچارى است.
- در آخرين بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بيكرانش بر خاندان نبوت سپاس مى گويد كه با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و كرامت پايان يافت