Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. معنیِ و مفهوم اشعار
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
روز آخر ❤️
_ Reza __
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

معنیِ و مفهوم اشعار

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
63 دیدگاه‌ها 13 کاربران 964 بازدیدها 8 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • _MILAD__ _MILAD_

    revival اسلوب داره و
    اون گلشن ما رخنه بر دیوار می‌بندد
    مفهوم خجالت و شرم داره مثلا پنهان شدن بخاطر شرم

    _MILAD__ آفلاین
    _MILAD__ آفلاین
    _MILAD_
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #41

    _MILAD_
    اون ز شبنم هم فکر کنم یعنی به واسطه شبنم و اینا
    چون از و ز در اشعار به معنا های مختلف هستند

    من تهی پیمانه بودم، سر کشیدم خویش را

    revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
    2
    • _MILAD__ _MILAD_

      _MILAD_
      اون ز شبنم هم فکر کنم یعنی به واسطه شبنم و اینا
      چون از و ز در اشعار به معنا های مختلف هستند

      revivalR آفلاین
      revivalR آفلاین
      revival
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #42

      _MILAD_
      مرس : )

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • revivalR آفلاین
        revivalR آفلاین
        revival
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط revival انجام شده
        #43

        رنگ می‌بندد لب خندان به عزلت خو مکن
        آب هم می‌گردد از آسودن بسیار سبز

        آبروی مرد بیدل با هنر جوشیدنست
        نیست در شمشیرها جز تیغ جوهردار سبز


        یعنی چی«نیست در شمشیرها جز تیغ جوهردار سبز»؟!🤔 😕

        marylbM 1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • revivalR revival

          رنگ می‌بندد لب خندان به عزلت خو مکن
          آب هم می‌گردد از آسودن بسیار سبز

          آبروی مرد بیدل با هنر جوشیدنست
          نیست در شمشیرها جز تیغ جوهردار سبز


          یعنی چی«نیست در شمشیرها جز تیغ جوهردار سبز»؟!🤔 😕

          marylbM آفلاین
          marylbM آفلاین
          marylb
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #44

          revival شمشیر یا تیغ جوهر دار به فولاد آبدیده میگن که مرغوبیت شمشیر رو میرسونه و جزء با کیفیت ترین شمشیرها محسوب میشه.
          0_1538993037792_Damascus-Ice-3.jpg
          کل شعر به این اشاره میکنه که اگه هر چیزی سرجای خودش قرار بگیره بهترین خودشه و نباید توی یه مکان و موقعیت ساکن بمونیم مثل آب که اگه یه جا بمونه میگنده در حالی که ذات آب جریان داشته نه سکون و بهترین انسان، هنرمندترین انسانه و بهترین شمشیر، شمشیر جوهردار.

          revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • marylbM marylb

            revival شمشیر یا تیغ جوهر دار به فولاد آبدیده میگن که مرغوبیت شمشیر رو میرسونه و جزء با کیفیت ترین شمشیرها محسوب میشه.
            0_1538993037792_Damascus-Ice-3.jpg
            کل شعر به این اشاره میکنه که اگه هر چیزی سرجای خودش قرار بگیره بهترین خودشه و نباید توی یه مکان و موقعیت ساکن بمونیم مثل آب که اگه یه جا بمونه میگنده در حالی که ذات آب جریان داشته نه سکون و بهترین انسان، هنرمندترین انسانه و بهترین شمشیر، شمشیر جوهردار.

            revivalR آفلاین
            revivalR آفلاین
            revival
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #45

            @marylotfi
            مرسی : )

            marylbM 1 پاسخ آخرین پاسخ
            2
            • revivalR revival

              @marylotfi
              مرسی : )

              marylbM آفلاین
              marylbM آفلاین
              marylb
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #46

              revival شعرها رو از کجا میخونین؟ کتاب خاصی دارین یا نه همین طوری هر چی دستتون اومد؟؟

              revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
              2
              • marylbM marylb

                revival شعرها رو از کجا میخونین؟ کتاب خاصی دارین یا نه همین طوری هر چی دستتون اومد؟؟

                revivalR آفلاین
                revivalR آفلاین
                revival
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #47

                @marylotfi
                سایت گنجور،معمولا شعرهای صائب،بیدل،سعدی روزی یک دوتا از هرکدومشون میخونم

                U 1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • revivalR revival

                  @marylotfi
                  سایت گنجور،معمولا شعرهای صائب،بیدل،سعدی روزی یک دوتا از هرکدومشون میخونم

                  U آفلاین
                  U آفلاین
                  Unique 7
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #48

                  revival
                  میشه سایتشو تایپ کنید؟ ممنون

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  1
                  • U آفلاین
                    U آفلاین
                    Unique 7
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #49

                    اینه؟
                    http://ganjoor.net/

                    revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    1
                    • U Unique 7

                      اینه؟
                      http://ganjoor.net/

                      revivalR آفلاین
                      revivalR آفلاین
                      revival
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #50

                      @Unique1
                      اره👍

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • marylbM آفلاین
                        marylbM آفلاین
                        marylb
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #51

                        "پر هفطا ثله جونی می کند
                        عشغ مقری فخی بونی چش روشت"
                        جااان؟؟!! حکایت 8 باب ششم در ضعف و پیری
                        پ.ن: این بیت به زبان شیرازیه که جناب سعدی سرودند. سعدی کلا تصوراتم رو نسبت به زبان شیرازی به چالش کشید😂

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • marylbM آفلاین
                          marylbM آفلاین
                          marylb
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #52

                          0_1539162033267_IMG_۲۰۱۸۱۰۱۰_۱۲۲۵۵۲.jpg

                          U 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • marylbM marylb

                            0_1539162033267_IMG_۲۰۱۸۱۰۱۰_۱۲۲۵۵۲.jpg

                            U آفلاین
                            U آفلاین
                            Unique 7
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #53

                            @marylotfi چه جواب دندان شکنی..!!
                            احسنت👍😊

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • revivalR revival

                              مصراع دوم این؛یعنی چی دقیقا😑

                              «بلبل ز نظربازی شبنم گله‌مند است
                              مسکین خبر از رخنهٔ دیوار ندارد»
                              صائب

                              mriawM آفلاین
                              mriawM آفلاین
                              mriaw
                              انسانی
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #54

                              revival در معنیِ و مفهوم اشعار گفته است:

                              مصراع دوم این؛یعنی چی دقیقا😑

                              «بلبل ز نظربازی شبنم گله‌مند است
                              مسکین خبر از رخنهٔ دیوار ندارد»
                              صائب

                              در سبک هندی،از کنایه ها و اصطلاحات بسیار پیچیده و کمیاب و کم کاربرد استفاده میکردند و این را یک هنرنمایی میدونستند،رخنه یعنی سوراخ های ریز بین دیوارهای گِلی که در قدیم دورِ حیاط منزل و باغ ها وجود داشت،بعضی موقع دانه های گیاهان بر اثر وزش باد در آن سوراخ ها جا خوش میکردند و منتظر فرصت بودند که رطوبت و آبی از جایی به آنها برسد که رشد کنند و این اتفاق اغلب بر اثر ایجاد شبنم می افتاد و گیاه سبز میشد در این بیت،بلبل از جلوه گریِ شبنم شکایت میکند در حالی که نمیداند در رخنه ی دیوار،تخمِ گیاهی به کمک همین شبنم رشد میکند در نتیجه مفهوم این بیت یعنی هر چیز کوچکی را نباید دست کم گرفت زیرا یک فایده ای در جای خاصی دارد

                              یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                              revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              1
                              • revivalR revival

                                به ناموس حیا باید عرق در جبهه دزدیدن
                                ز شبنم ‌گلشن ما رخنه بر دیوار می‌بندد
                                «بیدل»

                                اصلا،شبنم و گل و رخنه در دیوار ی قضیه ای شاید داره😕
                                بیدل دیگ شورشو در اورده انقدر پیچوندش😑😂

                                mriawM آفلاین
                                mriawM آفلاین
                                mriaw
                                انسانی
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #55

                                revival در معنیِ و مفهوم اشعار گفته است:

                                به ناموس حیا باید عرق در جبهه دزدیدن
                                ز شبنم ‌گلشن ما رخنه بر دیوار می‌بندد
                                «بیدل»

                                اصلا،شبنم و گل و رخنه در دیوار ی قضیه ای شاید داره😕
                                بیدل دیگ شورشو در اورده انقدر پیچوندش😑😂

                                این شعر هم از سبک هندی است و کنایه ها و استعاره های سخت و اغلب کم کاربرد،شبنم باعث شکوفایی تخم گیاهان و گل ها در داخل سوراخ های بین دیوار میشود و جبهه یعنی پیشانی و عرق پیشانی که بر اثر شرم و حیا ایجاد میشود در واقع باعث شکوفایی اخلاقی انسان میشود
                                اسلوب معادله داره،اکثر شعر های سبک هندی از آرایه ی اسلوب معادله استفاده میکردند

                                یکـی کهـ عَــرَبیـش خــوبهـ به خـُـدا بِگـِـه بَسـِّـهـ :))

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                1
                                • mriawM mriaw

                                  revival در معنیِ و مفهوم اشعار گفته است:

                                  مصراع دوم این؛یعنی چی دقیقا😑

                                  «بلبل ز نظربازی شبنم گله‌مند است
                                  مسکین خبر از رخنهٔ دیوار ندارد»
                                  صائب

                                  در سبک هندی،از کنایه ها و اصطلاحات بسیار پیچیده و کمیاب و کم کاربرد استفاده میکردند و این را یک هنرنمایی میدونستند،رخنه یعنی سوراخ های ریز بین دیوارهای گِلی که در قدیم دورِ حیاط منزل و باغ ها وجود داشت،بعضی موقع دانه های گیاهان بر اثر وزش باد در آن سوراخ ها جا خوش میکردند و منتظر فرصت بودند که رطوبت و آبی از جایی به آنها برسد که رشد کنند و این اتفاق اغلب بر اثر ایجاد شبنم می افتاد و گیاه سبز میشد در این بیت،بلبل از جلوه گریِ شبنم شکایت میکند در حالی که نمیداند در رخنه ی دیوار،تخمِ گیاهی به کمک همین شبنم رشد میکند در نتیجه مفهوم این بیت یعنی هر چیز کوچکی را نباید دست کم گرفت زیرا یک فایده ای در جای خاصی دارد

                                  revivalR آفلاین
                                  revivalR آفلاین
                                  revival
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #56

                                  mriaw
                                  مرسی

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  0
                                  • revivalR آفلاین
                                    revivalR آفلاین
                                    revival
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #57

                                    ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
                                    دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

                                    خواهر نمرود کیه؟:/
                                    تاجاییکه میدونم توی داستان حضرت ابراهیم اینطور شخصی نبود...

                                    آسِمان آبیآ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    0
                                    • revivalR revival

                                      ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
                                      دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

                                      خواهر نمرود کیه؟:/
                                      تاجاییکه میدونم توی داستان حضرت ابراهیم اینطور شخصی نبود...

                                      آسِمان آبیآ آفلاین
                                      آسِمان آبیآ آفلاین
                                      آسِمان آبی
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #58

                                      revival لابد یه خواهری داشته دیگه 😂
                                      گوگلم نظری نداشت😐

                                      revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • آسِمان آبیآ آسِمان آبی

                                        revival لابد یه خواهری داشته دیگه 😂
                                        گوگلم نظری نداشت😐

                                        revivalR آفلاین
                                        revivalR آفلاین
                                        revival
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #59

                                        آسمان ِ آبی
                                        😂
                                        برای مادرم خوندمش میگ خواهر نداره:/ اینجا معنیش کناییه:/
                                        گفتم خب یعنی چی اونوقت دیگ سکوت کرد😂
                                        ساکن که نیست بگم :خواهر نمرود😂

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        0
                                        • revivalR آفلاین
                                          revivalR آفلاین
                                          revival
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #60

                                          میگ نمرود یه دختر داشته وقتی دیده حضرت ابراهیم اطرافش گلستان میشه میگ منم میخوام مسلمون شم بهش میگ بیا وسط اتش...
                                          شاید منظورش این بوده الان با شعر میخونیم میخونه:
                                          ای اتش به تن ....نمرود بگو
                                          دیوانه تر از من چه کسی بود بگو

                                          ولی یا اطلاعات شاعر ناقص بوده:/ یا طبق روایاتی خواهرش بوده:/ یا چیزایی دیگ که نمیدونیم:/

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع