از روزای اول دانشگاهت بگو
-
این واسه امروز نیس ولی واسه همین هفته اس
کلاس پاتولوژی بودیم استاد حضور غیابشو شروع کرد...همرو نمیخونه یه چند نفرو میخونه فقط..بعد از هر فردی که اسمشو میخوند یه سوال هم میپرسید
سوالای سخت سختیهو اسم منو خوند منم که کلا سرکلاسش یه کلمه هم گوش نمیدادم
... دقیقا این شکلی
به همدیگه نگاه کردیم بعد از یه خرده مکث گفت: شما به من بگو عنوان این واحد چیه ؟من کی ام؟ اصلا ما اینجا چیکار میکنیم ؟
منم گفتم آسیب شناسیه شما دکتر... هستی به نام خدا من بهاره هستمکلاس ترکیده بود... گفت در مورد من چی میدونی بعد چیزی نمیدونستم بچه ها شروع کردن گفتم رتبه اش فلان بوده و دکتری کدوم دانشگاهو داره و این حرفا گفت خودت بگو گفتم شبیه یه بازیگر هستین
گفت کی
گفتم محمود شوهر هدیه تو فیلم عاشقانه
گفت من فیلم نمیبینم عاغا گیر داده بود عکسشو نشونم بدین من اجازه ندادم بهش تشون بدن من یه خرده زودتر از کلاس رفتم بعداز رفتنم گیر داده بود به دوتا از دوستام که عکس اون بازیگره رو بهم نشون بدین
اونام نشونش دادن
بد خورده بود تو ذوقش
و نتیجه اینکه شک ندارم حذفم میکنه -
@nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
بهاره این محمود شوهر هدیه کدوم بازگیره است؟اسم اصلیش چیه؟
والا خودمم اسمشو نمیدونم
همون سرچ کنی محمود شوهر هدیه عکسش میاد فک کنم
-
این واسه امروز نیس ولی واسه همین هفته اس
کلاس پاتولوژی بودیم استاد حضور غیابشو شروع کرد...همرو نمیخونه یه چند نفرو میخونه فقط..بعد از هر فردی که اسمشو میخوند یه سوال هم میپرسید
سوالای سخت سختیهو اسم منو خوند منم که کلا سرکلاسش یه کلمه هم گوش نمیدادم
... دقیقا این شکلی
به همدیگه نگاه کردیم بعد از یه خرده مکث گفت: شما به من بگو عنوان این واحد چیه ؟من کی ام؟ اصلا ما اینجا چیکار میکنیم ؟
منم گفتم آسیب شناسیه شما دکتر... هستی به نام خدا من بهاره هستمکلاس ترکیده بود... گفت در مورد من چی میدونی بعد چیزی نمیدونستم بچه ها شروع کردن گفتم رتبه اش فلان بوده و دکتری کدوم دانشگاهو داره و این حرفا گفت خودت بگو گفتم شبیه یه بازیگر هستین
گفت کی
گفتم محمود شوهر هدیه تو فیلم عاشقانه
گفت من فیلم نمیبینم عاغا گیر داده بود عکسشو نشونم بدین من اجازه ندادم بهش تشون بدن من یه خرده زودتر از کلاس رفتم بعداز رفتنم گیر داده بود به دوتا از دوستام که عکس اون بازیگره رو بهم نشون بدین
اونام نشونش دادن
بد خورده بود تو ذوقش
و نتیجه اینکه شک ندارم حذفم میکنهبهاره
از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟:smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:
-
بهاره
از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟:smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:
Amin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
بهاره
از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟:smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:
داریم ولی پا نمیدن دادا
-
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بود -
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بود@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بودمنم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
خواب عمیقی هم بود...
بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار دادگفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!
-
@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بودمنم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
خواب عمیقی هم بود...
بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار دادگفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!
_Mohammad_reza_ در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بودمنم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
خواب عمیقی هم بود...
بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار دادگفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!
یعنی یه دوستی نبود بیدار کنه ؟
عجب استاد با حالی بوده
حالا منم یکم خوابیده بودم خیلی خسته بودم -
_Mohammad_reza_ در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بودمنم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
خواب عمیقی هم بود...
بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار دادگفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!
یعنی یه دوستی نبود بیدار کنه ؟
عجب استاد با حالی بوده
حالا منم یکم خوابیده بودم خیلی خسته بودم@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
_Mohammad_reza_ در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
@M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بودمنم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
خواب عمیقی هم بود...
بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار دادگفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!
یعنی یه دوستی نبود بیدار کنه ؟
عجب استاد با حالی بوده
حالا منم یکم خوابیده بودم خیلی خسته بودمنه خوده استاد شخصا بیدارم کرد
-
امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
گفتم اینو بیدارش کنید
یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
انگار خواب عمیقی رفته بود
با دست چشماش رو بهم مالید
انگار اینجا نبود
اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
گفت چشمام خیلی ضایعس
گفتیم آره اما پاشو
چه خوابی رفته بود -
روز اول دانشگام خیلی عالی بود
-
عاغاااااا این ترمکا چقددددد بامزه ان
هی رد میشن من میگم ای جانم ای جاااانجووووون بابا
چقد کوشولون
امروز یه سوتییییی دادم در حد بنززززز
عاغا نمیگممممم
یه آقا از مسئولین دانشکده رد شد گفت سلام با صدای بلتددددد منم فک کردم منو میگه گفتم سلام علیکم خوب هستین نگووووووو این مردک منظورش آقایی بود که پشت سر من بود یعنییییی ..... -
یه درسیو ۱۸.۵ شده بودم به یه استادمون پیام دادم
گفتم استاد جریان چیه انتظار داشتم خیلی بهتر شه و اینا
برگشت گفت تو خودت ۱۶.۵ شدی من ۱۸.۵ دادم
منم گفتم خو همون ۱۶.۵ خودمو ثبت کن راحت ترم
فرداش رفتم دیدم ۱۹ ثبت کرده
و این مکالمه تا بلاک شدن استاد پیشرفت داشت -
یه درسیو ۱۸.۵ شده بودم به یه استادمون پیام دادم
گفتم استاد جریان چیه انتظار داشتم خیلی بهتر شه و اینا
برگشت گفت تو خودت ۱۶.۵ شدی من ۱۸.۵ دادم
منم گفتم خو همون ۱۶.۵ خودمو ثبت کن راحت ترم
فرداش رفتم دیدم ۱۹ ثبت کرده
و این مکالمه تا بلاک شدن استاد پیشرفت داشت -
سه واحد ادبیات با پرستاریا برداشتم
یعنی بیییین یه دهنی از من سرویس شد تو این کلاس که نگم براتون
خو همه از دم از من متنفرررر طبق معمول هرجمعی که واردش بشم
میگفتم استاد فلان مبحثو حذف کن لج میکردن میگفتن نه ما میخوایم بخونیم... من گفتم خب دارم واستون
عاغا من کلاسارو مرتب نمیرفتم غیبت زیاد داشتم استاد هم همون روز اول کلا غیبتامو ثبت نمیکرد
این خاااار شده بود تو چشم این پرستاریا علی الخصوص پسراشون
عاغا استاد منو دوستمو بیست داد و به بقیه هم پنج نمره اضافه کرد صدقه سری من
بعد تماس گرفت گفت امتحانت که افتضاح بودهجوابات با پاسخ صحیح کلی فاصله داشته و این بحثا دیگه دوستتم بخاطر تو بیست دادم وگرنه چرت و پرت نوشته بود و ....
گفتم شما که بیستو عنایت کردی سه واحد هم هست دمت گرم خدانگهدار