به دوست دخترم گفتم بیا بریم بیرون دلم گرفته...
گفت با اونی که دلت براش گرفته برو بیرون...
.
.
.
.
.
عجب گیری کردیم از دست این دخترا
خب اون کار داشت به تو گفتم دیگه
خبرنگار از حاج خانمه پرسید چند تا بچه دارید؟ الآن چیکاره هستند؟
گفت: پنج تا دارم دو تاشون اسیر شدند، سه تاشون مفقود الاثر
خبرنگاره با کلّی ذوق گفت: توی کدوم منطقه عملیاتی؟
حاج خانم گفت: توی عملیات زندگی! دو تا بچه هام دخترند، شوهر کردند و اسیر شدند.
سه تاشونم پسرند
زن گرفتند و مفقود الاثرند