شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
? کارهای نزدیک سال نو در خارج:
?رزرو بلیط برای مسافرت
?سفارش لباس برای مهمانی
?خرید درخت کریسمس
?خرید کادو برای بچه ها
?خرید فشفشه و وسایل آتش بازی
?سفارش کیک
?و خرید درینک جات و ...?سال نو در ایران:
?شستن فرشها
?سابیدن آشپزخانه
?شستن یخچال و مبل و پرده
?شستن دستشویی و حمام با آخرین ابتکارات
?شستن تمام لباسهای موجود در خانه
?شستن تمامی ظروف
?شستن راه پله ها
?و در آخر هم شستن ماشین بابا️به نظر شما ما جشن میگیریم یا فستیوال شستشو!؟?
-
@Saahaar در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
? کارهای نزدیک سال نو در خارج:
?رزرو بلیط برای مسافرت
?سفارش لباس برای مهمانی
?خرید درخت کریسمس
?خرید کادو برای بچه ها
?خرید فشفشه و وسایل آتش بازی
?سفارش کیک
?و خرید درینک جات و ...?سال نو در ایران:
?شستن فرشها
?سابیدن آشپزخانه
?شستن یخچال و مبل و پرده
?شستن دستشویی و حمام با آخرین ابتکارات
?شستن تمام لباسهای موجود در خانه
?شستن تمامی ظروف
?شستن راه پله ها
?و در آخر هم شستن ماشین بابا️به نظر شما ما جشن میگیریم یا فستیوال شستشو!؟?
از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم :| ای خدا
-
missgoli016 و بعد جفت معلما میرفتن دفتر با هم دعوا میکردن که چرا همش بچه ها درس شمارو میخونن درس منو نمیخونن و اونجا بود که گندش در میومد و مدیر حسابمونو میرسید :)))
-
nsrin79 در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
missgoli016 و بعد جفت معلما میرفتن دفتر با هم دعوا میکردن که چرا همش بچه ها درس شمارو میخونن درس منو نمیخونن و اونجا بود که گندش در میومد و مدیر حسابمونو میرسید :)))
یادش بخیر سال سوم دبیرستان مدیر مدرسه رو دیوونه کرده بودم ، آخرش اخراجم کردن
-
زاغکی ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ پیتزا میخورد
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ :ﭺ ﺳﺮﯼ ﭺ ﺩﻣﯽ ﻋﺠﺐ ﺗﯿﺮﯾﭗ ﺧﻔﻨﯽ ﺁﻭﺍﺯ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﺒﺮﻡ؟
زاغ ﭘﯿﺘﺰﺍ را ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﻋﻮﺿﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻭ بردی کلاس سوم بودم ﺍﻻﻥ ﻟﯿﺴﺎﻧﺴﻢ
ﺭﻭﺑﺎﻩ
ﮔﻔﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﺕ ﺭﯾﺨﺘﻪ؟!
زاغ ﭘﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﺗﻮ ﺑﺮﺩﻡ راهنمایی ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ !ﺍﻻﻥ رئیس صندوق ذخیره فرهنگیانم ﺟﻴﮕﺮ
-
اکالیپتوس اخ منم همین مدلیم چون اگه سرما بخورم دو هفته از درس میوفتم:smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes:
-
-
تو پاساژ افتادم دنبال یه دختره ، هی پا نمیداد
گفتم یه نگاه بنداز شاید پسندیدی
حالا بعد کلی اصرار برگشت گفت : بابا من دوستِ دوستدخترتم...
همون اول که پیشنهاد دادی شناختمت و هیچ علاقهای ندارم رابطهتون بهم بخوره، برو بهش چیزی نمیگم ....
یه لحظه جا خوردم .....!
گفتم جدی تو دوستشی؟؟
یه پوزخندی زد و گفت : پس دوستدختر داری افتادی دنبال یکی دیگه!؟؟
برو بچه جوون برووو .....بچههااااااا خیلی حواستون باشه یه دستی نخورین
-
ﻣﺮﺩﻩ با ﺯﻧﺶ ﺭﻣﺰ عملیاتشون ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ : «تلفن کردن»
یه روز ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻪ ﻣﺎمانت ﺑﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻨﻢ
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﮕﻮ تلفن ﺗﺎ ﺳﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﻄﻌﻪ !
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﺲ ﺑﮕﻮ اگه یه فکری نکنی مجبورم برﻡ سراغ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ !
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : بهش ﺑﮕﻮ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩه.
ﺧﺪﺍ ﺳﺮ ﺷﺎﻫﺪﻩ ، ﺍﮔﻪ بره سراغ تلفن عمومی ، ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ #مردم از خنده