-
@Phenomenon در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@پروفسور شکر خدا میخونیم...صبح تا شب...شب تا صبح
توچی ؟
فک کنم تو این چند روز حسابی جلو زدیا !با این وضعی که تو خوندی شب تا صب صب تا شب من چیزی برا گفتن ندارم
-
@پروفسور مثلن خواستم بقیه رو نگران کنم دیگ
-
@Phenomenon در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@پروفسور مثلن خواستم بقیه رو نگران کنم دیگ
-
@Phenomenon
عکس پروفایلمو حال کردی ؟! -
@پروفسور همون پرفسوره دیگه..عوض نکردیش که
-
@Phenomenon در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@پروفسور همون پرفسوره دیگه..عوض نکردیش که
جان من ؟!!!!!
عوضش کردم یه یه ربعی میشه عوضش کردم -
@پروفسور عوض نشده جانه تو
-
@Phenomenon
پس بزار یه برار دیگه بزارم -
@پروفسور باژه
-
@پروفسور آره عوض شدش..شبیه عکس پروی من شدندی !
-
بین شما کسی گروهی چیزی نداره؟
-
@Phenomenon
اره پس چی یعنی -
-
@Phenomenon در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Abtin7 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
بین شما کسی گروهی چیزی نداره؟
ما دو نفر که تل نداریم
اره محمد رضا راس میگه .
-
-
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.
همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.
خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت