-
armin313 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
-
فااطمه این عکس ادمو اروم میکنه
انگار یه دنیا حس خوب داره -
fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه این عکس ادمو اروم میکنه
انگار یه دنیا حس خوب دارهآره به آدم آرامش میده من آرزومه برم بین الحرمین برم کربلا ان شاالله قسمت همه بشه
-
M.an در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
اندکی بایست و گل های رز را استشمام کن:)
http://forum.alaatv.com/topic/1103/انگيزه/540
برایاااااان برایاااان تریسییییی.....خخخ -
M.an در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
armin313
خنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قطعا خنده...احترام میزارم به همه ی سخنرانان انگیزشی ولی یه سوال؟اونا چرا اینجان؟به این موفقیت ها رسیدن؟فقط به خاطر اینکه یه سری مردم بهشون پول دادن تا به اونا انگیزه بدن.خیلی سادست.انگیزه ای که یه فرد بهت میده از بیرون موقتیه.اون چیزی که ما رو به هدف میرسونه جملات انگیزشی نیست یه چیزی از درون باید بیاد مثله یه آتیش سوزان.اونوقته که نیازی به این همه motivation نیست. -
armin313
در اینکه انگیزه باید درونی باشه شکی نیست
اما بعضی آدما نیاز به انرژی فعال سازی دارن
همچنین خوبه که آدم از تجربه های بقیه استفاده کنه
وگرنه 100 سال بیان حرف انگیزشی بگن دلت نخواد و خودت نخوایی و یه چیی تو دلت نباشه
یه چیی که مث هوا برا نفس کشیدن نباشه فایده ای نداره
پ ن: خاطره بازی هوا برا نفس کشیدن:) -
تابع پر سوال ترین مبحث سوالات ریاضی هستش.
یعنی بخواین نخواین امکان حذفش وجود نداره چون حدود ۸ سوال ازش توکنکور میاد یعنی ۲۶٪ درصد
پس باید خوب بخونیم سعی کنیم خوب یاد بگیریم.نمیدونم از خوبی یا بدی ای تابع هستش که مباحثش زیاده از تابع درجه دو گرفته،قدر مطلق ،جزء صحیح، تابع صعودی و نزولی،.... همشو یکی یکی یاد بگیرین این کارو هیچوقت نکنین که بگین فلان قسمت تابع سخته من نمیتونم یاد بگیرم چون شما نمیدونین از کدوم قسمت چه جوری سوال میدن و شاید خیلی آسون دادن و شما راحت تونستین جواب بدین ولی در کل با وجود حجمش زیادش مبحث شیرینی هستش.️️️
به عنوان منبع کتاب های گاج و مهروماه کتاب های خیلی خوبی هستن فقط یک نکته اول گاج بخونین بعد برید سراغ مهروماه مشکلی نیست از اول مهروماه بخونید ولی اگه میخواین بهتر بفهمین و سردرگم نشین اول گاج رو بخونید بعد به عنوان سوالات تکمیلی وبالا بردن درصد ریاضی مهر ماه رو بخونید بهتره. -
یک مشت خاک را در یک لیوان آب بریز، چند لحظه صبر کن. آیا می توانی آب را بنوشی؟ یک مشت خاک را درون چشمه بریز چند لحظه صبر کن. حالا می توانی یک لیوان از آب گوارای چشمه بنوشی. درد و رنج های دنیا هم همین طور است، مشتی خاک. این بستگی به تو دارد که لیوان آب باشی یا چشمه. برای دقایقی چشمانتان را ببندید و چشمه بودن را احساس کنید، چشمه از خودش می جوشد و هر لحظه نو به نو می شود، زلال و پاک. چشمه بودن خوب است، چشمه باش.
-
DR.PeRshIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
بحث منم همینه کدوم ادم پولداری با درس خوندن برا کنکور پول دار شد
شما ثروتمنندای دنیا رو نیگا همه از کارافرینی ب ثروت رسیدن از عقلشون استفاده کردن و ب جایی رسیدن
هیچوقت نشستن روزی ده ساعت کتاب بخونن تا ی چیزی بخوره ب سرشون و ی کاری کنن
قبول کنید کنکور جلوی شکوفا شدن خیلیا رو گرفتهکسی نگفته کنکور تنها راهه.
در ضمن شیرینی مسیر است که لذت بخش است نه خود لحظه وصال نمیدونم چرا فکر میکنید فقط قبول کنکور بعد دکتری بعد پول.روی اهدافتان و طرز زندگیتان کمی فکر کنید.یه بار زندگی میکنی.ارزو های بلند به بادتان ندهد -
فقط ۸ سالم بود..
تنم بوی مدرسه میداد،بوی دبستان، بوی لقمه هایی که مادرم در کیفم میگذاشت، آخ که چقدر این بو را یادم هست!
فقط ۸ سالم بود ...
تا دست راست مادرم را در آغوش نمیگرفتم خوابم نمیبرد!عادت بود دیگر!یک عادت عاشقانه!
فقط ۸سالم بود...
عاجز بودم از بستن بند های کتونی ام!تلاش هم نمیکردم یاد بگیرم چون میدانستم مادرم هست دیگر، او میبندد، چقدر عاشق این لحظه بودم، وقتی بند کفش هایم را میبست موهایش را بو میکردم، نفس میکشیدم !مگر خوش بو تر از این هم چیزی هست؟
فقط ۸ سالم بود......
ظهر سردی بود، از آن ظهر هایی خورشید با زمین قهر کرده، بدترین ساعات زندگی ام را میگذراندم، آخر صبح بر سر رفتن به مدرسه با مادرم دعوا کردم، سرش داد زدم، تمام روز در مدرسه به این فکر میکردم که چگونه با مادرم آشتی کنم!رسیدم سر کوچه ،شلوغ بود ، صدای پدرم از بین جمعیت به گوشم رسید، مردم جور دیگر نگاهم میکردند ، راه باز شدو رفتم جلوتر ..
مادر که روی زمین افتاده بود، پدر که زجه میزد، نان های تازه که به خون آغشته شده بود و پیرمردی که روی زمین نشسته بود و بر سرش میکوبید و میگفت بدبخت شدم و ....
زمزمه های مردم که میگفتند تمام کرد بیچاره وگل های رزی که از دستانم افتاد ومن ماندم و کیف بدون لقمه 'من ماندم و بند کفش هایی که هر وقت میخواستم ببندم یک رب گریه میکردم''من ماندم و بی خوابی ....
امشب بعد از ۱۳ سال دلم دست راست مادرم را میخواهد...#علی_سلطانی
-
-
-