-
یادمه عید پارسال که بود همه میگفتند نهایی مهمه ولی من نمیفهمیدم یعنی چی؟
نهایی چیه ؟
نهایی کجابود؟
امتحانامو دادم
تازه فهمیدم چه غلطی کردم درس نخوندم
تازخ فهمیدم چقدرمهم بود...
باور کنید فقط یه نفر باید بهم میگفت یه نفر حالیم میکرد
تابستون بود درست یادمه 28تیرماه بود
یکی از دبیرامو توی مدرسه دیدم اشک توی چشمام جمع شده بود .گفتم من هیچی نمیشم
خیلی ناراحت بودم بهم گفت میشه ازالآن وقت داری یک عالمه ...
من نمیفهمیدم میشه
ناراحت بودم
ازنهایی از ندونستن هام
مهر شد
باهزار امید وآرزو مدرسمو عوض کردم خیلی سخت باناامیدیم مبارزه کردم وجلورفتم
آذر ماه بود همه چیز جلوی چشمم خراب شد
دیگه نتونستم
کارنامه ی ضعیف نمره هایی که تا حالا نداشتم حالمو بدترم کرد
مدرسه نرفتن ها عذاب ها غصه ها
فقط میخواستم تموم بشه هرچی زود تر تموم بشه
دی بود رفتم پیش یه روانشناس ومشاور
آروم آروم جلو رفتم
ولی بازم نشد
سختی رفت وآمد وغصه های من برای بابا ...
عید فقط خواندم تا10ام که دوباره حس وحالم خراب شد نه اینکه الکی باشه نه واقعا همه چی شنیدم
ترس
ترس وبا منت امتحانات مستمر رو ازم گرفتن تاامروز
حسم خیلی خرابه
من نمیدونستم
باور کنید نمیدونستم
من دنبال فردایی میگشتم که دیروزم رو پاک کنه
فردایی برای بهتر شدن
غافل ازاینکه امروز هایم میرفت
ناراحتی شده یه قسمت از وجودم خنده هام کوتاهه ولی غصه ها...
روزهامو به شبم میدوزم
فقط تموم بشه...
کل این زندگی
ازاین زندون
ازاین قفس
باید پرید
حیف که بال پریدن ندارم.... -
بازوهای باد کرده و بدنِ شیش تیکه ، ابروهای مرتبُ پیرهن شلوارِ چسبِ بدن نما ، صورتِ شفافِ مثل آینه نشونِ مردونگی نیستن گلِ من
انقدر تو حرفات نگو مردِ زندگیه، مردِ منه ، یه دنیا رو می لرزونی با این حرفات : )
%(#ff0000)[#]" مرد " آخه ؟؟؟ =)))) مردِ طنازِ دختر نما ؟ مگه می شه مگه داریم ؟؟ -
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
بدنِ شیش تیکه
حالا این یه چیزی
ممنون بابت اصلاحیه
-
دوستان عکس پرو فایل رو چطو ر تغییر میدن هرچی عکس بار گذاری میکنم اخطار میده
-
ms96 sad96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
دوستان عکس پرو فایل رو چطو ر تغییر میدن هرچی عکس بار گذاری میکنم اخطار میده
انجمن خرابه
-
ms96 sad96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
دوستان عکس پرو فایل رو چطو ر تغییر میدن هرچی عکس بار گذاری میکنم اخطار میده
سلام
مشکل آپلود نشدن عکس در پست و پروفایل به زودی برطرف میشه ...اونوقت میتونید آواتارتونو تغییر بدین
-
sata در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
یادمه عید پارسال که بود همه میگفتند نهایی مهمه ولی من نمیفهمیدم یعنی چی؟
نهایی چیه ؟
نهایی کجابود؟
امتحانامو دادم
تازه فهمیدم چه غلطی کردم درس نخوندم
تازخ فهمیدم چقدرمهم بود...
باور کنید فقط یه نفر باید بهم میگفت یه نفر حالیم میکرد
تابستون بود درست یادمه 28تیرماه بود
یکی از دبیرامو توی مدرسه دیدم اشک توی چشمام جمع شده بود .گفتم من هیچی نمیشم
خیلی ناراحت بودم بهم گفت میشه ازالآن وقت داری یک عالمه ...
من نمیفهمیدم میشه
ناراحت بودم
ازنهایی از ندونستن هام
مهر شد
باهزار امید وآرزو مدرسمو عوض کردم خیلی سخت باناامیدیم مبارزه کردم وجلورفتم
آذر ماه بود همه چیز جلوی چشمم خراب شد
دیگه نتونستم
کارنامه ی ضعیف نمره هایی که تا حالا نداشتم حالمو بدترم کرد
مدرسه نرفتن ها عذاب ها غصه ها
فقط میخواستم تموم بشه هرچی زود تر تموم بشه
دی بود رفتم پیش یه روانشناس ومشاور
آروم آروم جلو رفتم
ولی بازم نشد
سختی رفت وآمد وغصه های من برای بابا ...
عید فقط خواندم تا10ام که دوباره حس وحالم خراب شد نه اینکه الکی باشه نه واقعا همه چی شنیدم
ترس
ترس وبا منت امتحانات مستمر رو ازم گرفتن تاامروز
حسم خیلی خرابه
من نمیدونستم
باور کنید نمیدونستم
من دنبال فردایی میگشتم که دیروزم رو پاک کنه
فردایی برای بهتر شدن
غافل ازاینکه امروز هایم میرفت
ناراحتی شده یه قسمت از وجودم خنده هام کوتاهه ولی غصه ها...
روزهامو به شبم میدوزم
فقط تموم بشه...
کل این زندگی
ازاین زندون
ازاین قفس
باید پرید
حیف که بال پریدن ندارم....اوه دختر همه این دوره ها رو گذروندن ...
به خدا
مام مدرسه که میرفتیم وضع همین بود
..... -
https://www.instagram.com/p/BRWFFWcgLmZ/
ببینین ... -
Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
بازوهای باد کرده و بدنِ شیش تیکه ، ابروهای مرتبُ پیرهن شلوارِ چسبِ بدن نما ، صورتِ شفافِ مثل آینه نشونِ مردونگی نیستن گلِ من
انقدر تو حرفات نگو مردِ زندگیه، مردِ منه ، یه دنیا رو می لرزونی با این حرفات : )
%(#ff0000)[#]" مرد " آخه ؟؟؟ =)))) مردِ طنازِ دختر نما ؟ مگه می شه مگه داریم ؟؟صورت شفاف مث اینه رو خوب اومدی
ارایش یادت رف
یه خاطره یادم افتاد یه بار با دوستم بیرون بودیم سر یه چهار راه اون طرف یه پسر بود چش رنگی به حدی چشماش مداد کشیده بود که ما رو گذاشته بود تو جیبش که هیچ ...چشاش از دور مث دو تیکه ذغال بود
دوستم گف بزا من حالش بگیرم
گفتم فقط شر درسنکن تو رو خدا
یه بطری اب دستش بود درش یکم شل کرد همین که پسر داش از بغل ما رد میشد یه جوری که میخواد انگار شالش درس کنه اب پاشید تو صورتش
ببین دیگه چقد مداد کشیده بود که با اون یه ذره اب قطرات سیاه رو صورتش جاریشد
اخرم گف ببخشید .......تیکش نمی گم بهتون
اما پسر سرخ و سفید شد ...خخخخ -
مهندسااااا كسي اينجا هست واسه كمك؟
-
دوستان پليز هلپ
هيشكي نيست؟ -
تحليلي فيلم جمع بندي نداره؟؟
فقط واسه فصل 2 ميخوام
كلاسا خيلي طولانيه:|