وقتی یه فیلم میبینم که مال یه کشوری که زبانشون انگلیسی نیست
بعد یهو یکیشون دوتا کلمه اینگلیسی میگه
احساس آشنایی میکنم باهاش

Ansel
دیدگاهها
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 5 -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5@Matrix اهان اونطوری
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 5 -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5@0Farzam0
نه آخه
بعضیا صرفا بخاطر نداشتن اعتماد به نفس ماسک دارن
این که بَده -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5یه سری از این نوجوونا رو تو خیابون که میبینم ماسک زدن(مخصوصا اونایی که میشناسم)
دلم میخوهد برم بهشون بگم
دختر تو واقعا زیبایی...:))) -
" مشاعره "@Matrix در " مشاعره " گفته است:
Ansel
ای که میپرسی نشان عشق نیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیستپرستو بابایی در " مشاعره " گفته است:
Ansel
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمتحافظ
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد -
" مشاعره "پرستو بابایی
ترسم آن قوم که بر دردکشان میخندند
بر سرِ کار خرابات کنند ایمان را -
" مشاعره "@ma-a
مده ای رفیق پندم که نظر به او فکندم
تو میان ما نَدانی که چه می رود نهانیهمچنین
-
" مشاعره "@ma-a
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من با دو چشم خویشتن،دیدم که جانم می رود -
" مشاعره "@ma-a
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چراپ ن:مرسی از حالا چرای شهریار:))
پ ن۲:نت ضعیفه
️
-
" مشاعره "@ma-a
وه که با این عمر های کوتَه و بی اعتبار
این همه بی خود شدن از چون منی حالا چراشورِ فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لبِ شیرین،جوابِ تلخِ سر بالا چرا -
شعردانه
صد طبیب آمد ندانست درد این شوریدہ دل
کیستی تا آمدی صد دردِ ما درمان بشد...!راحم تبریزی
-
" مشاعره "@ma-a
دیده را فایده آن است، که دلبر بیندور نبیند، چه بود فایده بینایی را
-
" مشاعره "ramses kabir
شبي مجنون به ليلی گفت کای محبوب بی همتاتو را عاشق شود پيدا ولی مجنون نخواهد شد
-
" مشاعره "@eel
دعا کن تا سر و کارت نیفتد ناصحا با دل
وگرنه چون تو من هم عشق را انکار میکردم... -
" مشاعره "ramses kabir
یک نفر نیست تو را قسمت من گردانَد؟!
کارِ خیر است اگر این شهر مسلمان دارد -
" مشاعره "ramses kabir
یوسف به این رها شدن از چاه دل مَبند
اینبار می برند که زندانی ات کنند -
" مشاعره "ramses kabir
مثل عکس رخِ مهتاب که افتاده به آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست -
" مشاعره "ramses kabir
ناز کُنی، نَظر کُنی، قَهر کُنی، ستم کُنیگر که جَفا، گر که وَفا، از تو حذَر نمیکنم