Bitsy
دیدگاهها
-
آرِهِ مَن ................ وَلی بیخیآل -
#............................
#فِرِشتِهِ عَذابِش....... -
+میگَن پاییز یَنی رَفتَنِ آدَما،
هَمِهِ بَساطِشونو جَمع میکُنَنُ میرَن؛
اَمّا مَن چِرا پُشتِ پَنجِره هَنوزَم چِشم بِهِ راهَم ؟!
-دارو هاتو خوردی؟
+دِلتَنگی مَرَضِ عَجیبیهِ....
آدَمو آروم آروم ،ناآروم میکُنِهِ....
_پاییز ینی قشنگ نیس؟!
+قشنگه:)...
وَلی اِنصاف نیست قَشَنگیه پاییزو کِه میبینَم....
یادِ چِشاشُ چالِ گونَش بِیُفتَم؛)
_پس پاییز خوبه !
+پاییز تَنها یِه بَدی دارِهِه!...
صِدای خِش خِشِ بَرگاشو کَه میشنَوَم یادِ رَفتَنِش می اُفتَم.؛؛؛
_اگه همین الان از دور ببینیش چی کار میکنی؟!
+یِلَحظه میرم پیشِش ،هِفت آسِمونو میدَّرَمُ بَرمیگردَم:))
_بازم دلت هوایی شده؟!
+هَنوز دَلم هَواشو میکُنه...
هَوای کَسی کِه حَواسش بهِ هَمه بود جُز مَن ؛(
_بگذریم ازش....
+یادِش جهان را پُر غَم میکُنَد:|
وَ فَراموشی کیمیاست......؛
|آی-مان|
#
-
# -
+جواب دوست دارم ...
_فدات نیست!
+جواب دلم برات تنگ شده ....
_سکوت نیس!
+جواب شب بخیر عزیز دلم ...
_شب خوش نیس!
+جواب دلم گرفته...
_بیخیال نیس!
+جواب مواظب خودت باش ...
_باشه نیست!
+جواب نگرانتم ....
_بی تفاوتی نیست !
+جواب خوبی ....
_بدی نیس!
+جواب محبت....
_بی محبتی نیس!
+جواب بیقراری......
_سکوت نیست!
+کاش...
_می فهمیدیم :|
# -
من و یه حال بد که اونم تو دادیو.....
#ساده تر بگم خدایی هیشکی نیست رو دستت
# -
- پ.ن:چقدر بعضی از آهنگا با روح آدم بازی میکنه :|
@دانش-آموزان-آلاء
- پ.ن:چقدر بعضی از آهنگا با روح آدم بازی میکنه :|
-
حآل و هًَوآآیًَم اًَبریٌُ بآرآن نٍِمیگیرًَد ...
# -
مگع چن روزه کلش ؟؟؟
بلند شو موهاتو شونه کنش ....
llll......چون خانومی صداتو نبند ....lll
#۲۵نوامبر
#آزادی_برابری_قوانین_انسانی -
انگار مامانمون رفته بازار ما رو نبرده....
انگار زنگ ورزش نشستی گوشه حیاط مدرسه و معلم نمیزاره بازی کنی ....
انگار برف اومده تا زانو ولی مدرسه رو تعطیل نکردن .....
انگار همه دوستامون افتادن کلاس A ما افتادیم کلاس B....
انگار نقاشی رو 19 گرفتیم.....
انگار همه رفتن اردو جز ما...
#MM
-
افکار منفی...
كم كم رشد می كنند
بزرگ می شوند
غرقتان می کنند...!
به افكار منفی بال و پر ندهيد. -
آخه نیگا چشماشو...
-
سلام دوستای خوبم
راستش خواستم بگم که امروزم یه تولد داریم
تولد یه بلند همت غیور
تولد یه عاشق بی ریا
تولد مدافع حریم من حریم مااا
تولد مدافع خاک حضرت زینب
تولد عمار حلب ...........تولد یکی از مریدای امام حسین (ع) که بهش می گفتن :
محمد حسین محمد خانیبهتره بگم شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی
معمولا تو این روز به اونی که تولدشه کادو میدن ولی شهید محمد خانی کادوشو خیلی وقت پیش از خود خدا گرفته .....
اما من میخوام با این شهید بیشتر آشنا بشم و آشنا کنم بقیه رو تا شاید سهم کوچیکی داشته باشم تو این روز اسمونیخب پس بریم که با این شهیدمون بیشتر آشناشیم
نام : محمدحسین
نام خانوادگی : محمد خانی
تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۴/۹
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶
مکان شهادت : سوریهمتولد نهم آبان ۱۳۶۴ بود، در تهران. مثل همه دهه شصتی ها چیز زیادی از دفاع مقدس و حال و هوای جهه ها به یاد نداشت.
مطابق سالروز تولدش تنها ۴ ساله بود که روح الله به خدا پیوست. اما از همان کودکی سرباز امام بود و گوش به فرمان خلف صالحش. و دقیقا به همین دلیل هم بود که وقتی شنید همه دغدغه رهبری حفظ حرمین شریفین است و دلش از حمله تکفیری ها به درد آمده، زن و بچه ۹ ماهه اش را به خدا سپرد و لباس رزم پوشید. رفت تا این بار نه فقط از ناموس ملت و کشورش که از حرم آل الله در کشوری غریب دفاع کند.از گفته های مربی بسیج شهید آقای قاسم کارگر در باره شهید محمد خانی :
«محمدحسین جزو بچههایی بود که خیلی راحت در دل همه جا باز میکرد. قرار بود تابستان آن سال با دانشآموزان ممتاز مدارس، کلاسهای فوق برنامه داشته باشیم. محمدحسین هم جزو دانشآموزان درسخوان بود و سعی میکرد در همه کارها پیشقدم باشد. دوره راهنماییاش را در مدرسه امام موسی صدر واقع در خیابان تفرش غربی در محله مهرآبادجنوبی سپری کرد.
مسئول بسیج دانشآموزی مسجدصاحبالزمان(عج) به خاطرهای که از شهید دارد اشاره میکند و میگوید:
«تابستان آن سال بهعنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانشآموزی بچهها را برای اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا(س) و قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر میشدیم محمدحسین زندگینامه آن شهید را برایمان تعریف میکرد. این کودک ۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با شهدا آشنا بود.
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.»
مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از شهید دارد میگوید: «مدتها بود که محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که شهید شوم. وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر محمدحسین عاشق شهادت بود.......وصیت نامه شهید محمد خانی :
سلام بر شما (ائمه معصومین) که بندگان خاص خدایند و از هر چه که داشتید د ر راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید.
سلام بر شما که متقیان راه اﷲ هستید.
بار الها! از این که به بنده ی حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بردارد. تو را سپاس می گویم و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم، تو را شکر و سپاس می گویم.
در این راه ، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!مستندی کوتاه درباره شهید محمد حسین محمد خانی (عمار حلب)
https://www.aparat.com/v/KwEpzبرگرفته از کتاب عمار حلب:
«........نمی خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بی سیم گفتیم «فلانی! نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیه شان را از دست بدهند.»چهار، پنج نفری راه افتادند. شبانه رفتند برای شناسایی. صبح عملیات درگیر شدند. به روشنایی خورده بودیم. یک مقدار کار گره خورد. شش، هفت صبح بود که حاج عمار شهید شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بی سیم می گفتند «حاج عمار استشهد.» سریع از اتاق عملیات گفتیم «حاج عمار شهید نشده، حالش خوبه، فقط کمی جراحت داره.» گفتیم مجروح شده که شیرازه کار از هم نپاشد. این نیروها دو، سه سال بود که با حاج عمار کار می کردند. نمی خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بی سیم گفتیم «فلانی! نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیه شان را از دست بدهند.» از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود. یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق. از حال رفت. پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب قند دادیم بهش، به فکر این بودیم چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم. کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیروها بجوشد. واقعا کسی را نداشتیم. حاج قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت «کمرم شکست.» دوستانی که جنازه عمار را دیده بودند می گفتند «مثل کسی بوده که روزها و شب های متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده.»
نمی دونم دینمو نسبت به این شهید بزرگوار ادا کردم یا نه ولی امیدوارم با این کار لااقل یکم خودمو پیدا کرده باشم و بفهمم نفس کشیدن الانمو مدیون چه کسایی هستم ......
راستی فراموش کردم بگم :
شهید عزیز محمد حسین محمد خانی
تولدت مبارک
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا -
-
Abnormal
خب خب میرسیم به سلطان
منحرف زاده ی اصل ایرانی خودمهع
پایه ی غیبت کردن تو همه ی عرصه ها خصوصا ........ خب صلواات دومیو بلند ختم کن
ساخته شده بر اساس اصل یوتو
به منم میگه لنتی آنلاین
و باز هم کراشر حرفه ای رو دست همه زن
تیکه انداز ماهر
قهوه ای کن درجه یک
دلم میخواد هزار تا بوسش کنم
با گمبشووووو گفتنام حال میکنهع
سرتق خودم و خودشهع
باهاش تا شبم بحرفی سیر نمیشی و سر و کارت می افته به دست به آب
خلاصه که پایه ی همه دیوونه بازیاس و باهاش بمونی پیر نمیشی خدا برامون نگهت دارهع -
سلام مجدد دوستای خوبم
دلم میخواد بدون مقدمه و فوت وقت خبر خوبمو بهتون بدم
راستش مث اینکه بازم تولد داریم
اونم تولد کی
اوووومممم......
بزارید راهنمایی تون کنم
18 مرداد سال 1396 بود که همه کشور یهویی بهم ریخت ....مردم از خود بی خود شده بودن
...شده بود تیتر همه روزنامه ها و اخبارا و سایتا .....
اصن همه یه طرف داغی که رو دل رهبر نشسته بود یه طرف ....
می گفتن بعد اومدنش سبکبال اومده
...اونقد سبکبال که مامانش می تونسته بدن عربا عرباشو تو آغوشش بگیره و براش لالایی بخونهمی گفتن وقتی دوربین ذوم کرده بود رو صورتش فقط ابهت یه شیعه علیو می تونستی ببینی که تو چشای نافذش موج میزد ولی اون حروم زاده پشت سرش با اینکه یه چاقو هم دستش بود ترس و وحشت از چهرش می بارید
21 تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد، در ۲۱ سالگی لباس دامادی پوشید و ۲۵ سال بیشتر نداشت که پدر شد ؛ اما در ۲۶ سالگی به قهرمان شماره یک ایران تبدیل شد و مدال نمایندگی شهدا را بر گردن بریدهاش انداخت.
فک کنم تا همینجا کفایت کنه و شما هم فهمیده باشین میخوام برای کی جشن تولد بگیریم
!!اوهوم .خودشه ..
شهید والا مقام محسن حججی
خب بریم سراغ معرفی شهید عزیزمون
نام:محسن
نام خانوادگی: حججی
تاریخ تولد: 1370/4/21
تاریخ شهادت:1396/5/18
مکان شهادت:التنف منطقه ای بین مرز عراق و سوریهمحسن در نجفآباد به دنیا آمد خانوادهای که حجتالاسلام مصطفی حسناتی این طور توصیف میکند: رشد این شهید در خانوادهای علمی بوده و خاندان حججی معروف هستند، آیتالله حججی در زمان رضاخان بیشترین خدمت را به منطقه اصفهان داشت، زمانی که حجاب از سر زنان و عمامه از سر علما بر میداشتند این عالم ربانی در گوشه و کنار دست افراد مستعد را میگرفت و به حوزه میبرد.
مادرش او را به یاد فرزند شهید حضرت فاطمه زهرا(س) «محسن» نام نهاد. او از کودکی به اهتمام والدینش در مجالس اهلبیت(ع) شرکت میکرد. در نوجوانی در مراسم ویژۀ نوجوانان مداحی و قرآن قرائت میکرد. از هفت سالگی وارد فضا و فعالیتهای بسیج شد.اولین کتاب غیردرسی که از دست پدرش هدیه گرفت مقتل حضرت سیدالشّهدا(ع) بود.
محسن در سال 85 در ایام نوجوانی با موسسۀ فرهنگی شهید کاظمی آشنا شد و به عضویت آن در آمد. یکی از نقاط عطف زندگی محسن حضور او عضویت در گروه جهادی شهید کاظمی و شرکت در اردوهای جهادی به منظور خدمت رسانی به مردم مستضعف بود.در نمایشگاه دفاع مقدسی که در نجفآباد برپا شده بود محسن با زهرا عباسی همکار میشود و همین آغازی میشود برای آشنایی و ازدواج؛ به قول همسر محسن ، شهدا واسطه آشنایی این دو بودند، 11 آبان 91 خطبه عقد جاری و محسن در 21 سالگی داماد میشود ؛ دو سال بعد در مرداد 93 مراسم عروسی برگزار میشود.
اولین و آخرین فرزند محسن به دنیا میآید،اسمش را علی میگذارند ، محسن در فایل صوتی وصیتش این گونه به تنها بچهاش خطاب میکند: سلام علی آقا، سلام باباجان ، سلام پسر گلم، چند کلمهای هم میخواستم با تو حرف بزنم، ببخشید که باباجان در سن کودکی رهایت کردم و رفتم!... اسمت را گذاشتم علی تا مولا و پیشوایت، الگویت علی (ع) شود!... میخواهم طوری علیوار (ع) زندگی کنی که یکی از سربازان امام زمان (عج) شوی...اماهمه چیز از ۱۶ مرداد سال ۹۶ شروع شد ، از «التنف»، در عملیاتی در منطقه مرزی بین سوریه و عراق.
زمانی که محسن حججی با تنی مجروح در پشت سنگری در کنار اجساد نیمهجان تعدادی از همرزمانش آخرین مقاومتها را میکند؛ آن زمان هیچکس تصور نمیکرد که این جوان ایرانی قرار است چه بر سر داعش بیاورد ، شاید اگر داعشیها میدانستند که انتقام همین شهید آنها را ظرف ۳ ماه ریشه کن خواهد کرد ترجیح میدادند با او کاری نداشته باشند.
نمیدانستند و فیلم و تصویری که از او منتشر کردند تا به خیال خود خط و نشانی برای فرزندان حیدر کرار بکشند و نشان دهند اگر دستشان به ایران و ایرانی برسد چه میکنند و چه نتیجه معکوسی به همراه دارد.
در ۱۸ مرداد ۹۶ محسن به آرزویش رسید، تصاویر و خبر شهادتش در کانالهای تلگرامی محلی منتشر و بعداً از سوی خبرگزاریها، رسماً اعلام شد.
بیش از پیکر بیجان محسن آن عکس حماسی بود که توجهها را به خود جلب کرد که چطور میتوان اسیر بود و با این اقتدار به دریچه دوربین نگاه کرد.
وصیت نامه شهید عزیزمون
از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تارمویی از شما نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را کنار بگذارید، همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید.
امام خامنهای شهید حججی را حجت خدا میدانند: «شهید حُجَجی را خدای متعال مثل یک حجّتی امروز در مقابل چشم همه گرفت.»30/05/1396.
تو امروز باشد، روح احساس#میلاد
پخش است از ایمان تو.. عطر گل یاساینک زمین از مقدمت گلبوته باران
گشته چراغان...آسمان با نور الماسنوری درخشید و شروع شد قصه از عشق
نقشی قلم زد از دل صد قصه عکاسمحسن شدی تا پرکشی بر آسمان ها
الحق که زیبا گشته ای نذر گل یاسوالفجر عشق زینبت از دل خروشید
قربانی مولا شدن..میزان و مقیاسراضیةً مرضیه.. جان دادی به راهش
ناموس مولا را تویی امروز حساسشد نذر زینب؛ هم سر شیدایی تو
لب تشنه ای چون ساقی لب تشنه عباسدلتنگ دیدار تو ام.. یک دعوت از تو
شعر از من و چشمان تو تضمین احساستقدیم به شهید عزیز...
#شهیدمحسن_حججی
همه میگویند #شهادت سخت است و رسیدن به این مقام اراده میخواهد.
همیشه در این فکر بودم زندگی الان ما در این کثافت دنیا که از زمین و زمان بدی بالا و پایین میرود سخت تر است یا اینکه در #انتظار شهادت منتظر بمانی و فقط روی خودت کار کنی؟!زندگی بر مدار شرافت در زمانی که از عمرمان دارد سپری میشود واقعا سخت است، لحظه به لحظهای که نفس دم و بازدم میشود در مبارزه با #نفس اغلب مغلوبیم حتی اگر ظاهر بر کنترل نفس داشته باشیم، به قول معروف آدم شدن چه مشکل...
روزهایی از زندگی که یک سومش را همیشه خوابیم و وقتهایی که به هدر میرود.
همیشه در این گیر و دار اگر به نتیجه نرسیم #تلنگر نیاز داریم و این تلنگر برای من
#محسن بود
نگاه که به چشمانش کردم همه جوابها رسوخ کرد در ذهنم.سالها نیز از #تولد و #شهادت همه شهدا میگذرد اما ما در این سالها کجا خواهیم بود.
زمان که ما را با خود میبرد کجا ما را سکنی خواهد داد؟!آقا محسن دنیا مانند غربال شده دائم بالا و پایین میشویم از دین گرفته تا دنیا دائم نوسان دارند و #ایمان و اعتقاد را همه و همه به یغما میبرند می ترسم از گذر عمر که من را غرق تحویل دهد
کاش مثل تو که امروز به دنیا هدیه میشوی من نیز
#متولد شوم.آقا محسن فرقی نمانده میان #حق و #باطل با هم مخلوط شدهاند و تشخیص بشدت سخت دستم را بگیر تا جوهر سیاه باطل رو سیاهم نکند....
خلاصه که خواستم بگم .....
**ای شهید
هوا بارانی اسـت
هوای دنیا را نه
هوای دلم را می گویم...
راستش #جامانده ام
میشود برای دل تنگماز آنجا بگویی
چــه خبر از سفره شهدا !؟**:#تولدتان_مبارک
#خط_سرخ
تو این دنیا رسمه وقتی یکی تولدشه ما براش کادو ببریم ولی تو اون دنیا رسمه هر کی معشوقه به عاشقش کادو بده ....
بچه ها شهید قراره به هممون کادو بده به همه ما زمینیااا
کاشکی ما هم لایق این هدیه آسمونی مرد آسمونی باشیماینم از هدیه شهید برای دوستای عاشقش
دعوت میکنم از همه آلاییا برای این جشن تولد بزرگ و آسمونیییی
تولدت مبارک شهید محسن حججی
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
موسیقی کده🎵
کافــه میـــم♡
موسیقی کده🎵
کافــه میـــم♡
موسیقی کده🎵
کافــه میـــم♡
کافــه میـــم♡
موسیقی کده🎵
موسیقی کده🎵
موسیقی کده🎵
موسیقی کده🎵
موسیقی کده🎵
موسیقی کده🎵
کافــه میـــم♡
انگيزه
گالری عکس بچه!
جهاد مغنیه
کافــه میـــم♡
نظرت درباره ی نفر قبلی چیه؟:)
جهاد مغنیه