سلامممم
در مورد تایپکتون
چون منشنم کرده بودین حدودا 1 صفحه تجربه نوشته بودم
ولی دیدم داره میره سمت انگیزشی شدن
خوشم نیومد پاک کردم،
تجربه ما به درد دیگران نمیخوره
ما تجربه مگه نداریم که فلان کار یا مثلافلان تایپک وقتمونو میگیره
پس چرا میاییم؟
حالا بعد دیدم نمیتونم مثل گذشته الکی به الایی ها گیر بدم
الان میبینم
خودمم مثل اونا بودم و بعضا هستم
چن مورد الان میگم:
بهمون میگن کنکور یه مرحلس
همونطوری که دبیرستان یه مرحله بود
همون طوری که مهد کودک یه مرحله بود
الان میتونین بهتر تجسم کنین؟ نه؟
خب
ادم هر مشکلی توی هر کدوم از مراحل داشته باشه و حل نکنه
هر نقطه ضعفی
بعدم توی دانشگاه
بعد توی کار
و هر مرحله دیگه
اون نقطه ضعفو همراه ادم هست
حالا یه چیز جالتر بگم
کنکور و علل خصوص ازمونای ازمایشی
اهرم فشار دارن
دیدم که حتی میتونه ادمو به گریه بندازه!
یا میتونه ادمو بیدار کنه
عین سیلی
پیدا نخواهین کرد ازین اهرما توی بقیه زندگیتون(بقیه مرحله های زندگیتون)
همون اهرمی که میتونه تورو به خودت مغرور کنه و هی درس بخونی و ببینی از همه جلوتری و این باعث بشه بیشتر درس بخونی
ولی
همون اهرم که اسمش میتونه تراز یا رتبه باشه،
میتونه تورو جوری نامید کنه درس خوندن نرمالتم انجام ندی
که من تجربه هر دو تا حالتو
توی دو درس مختلف اختصاصی
با اختلاف تراز های وحشتناک زیاد داشتم
که یکی همیشه در حد عالی موند
یکی در حدِ فلان درصد...
خب
خواستم بگم و اشاره کنم بقیه عمرتون کسی یا اهرمی نیست که بکوبه تو سرتون و متناوبا هشدار بده هی بگه : بهتر نشدی ک
(همون طوری که ترازاتون تو ازمونا میگه)
دیدین که اهرم این مرحله(کنکورتون)که تراز و رتبه باشه
دو لبه داره
هم میتونه انرژی بده
هم میتونه انرژی بگیره
خودتون باید تعادلو رعایت کنین و سرخورده نشین یا به حد کافی بیدار باشین
مثالاشو بالا گفتم
خب بریم سراغ دانشگاه
ادم تحت تاثیر جو محیطی که توش دانشجو میشه قرار میگیره
خواهی نخواهی!
بگم که ساختمونا دانشگاه و امکانات مهم نیستن
ادما مهمن به نظرم( ادما منظور 90 درصد خود دانشجو ها و 10 درصد ناچیز استادا)
پس اگه درس میخونین یا باید این قدر اعتماد به نفس داشتع باشین که
اگه دانشگاه غیر مطلوبی دراومدین راهتونو ادامه بدین
سرگرم تفکرات بقیه نشین
یا هم این که از اول از دانشگاه خوبی دربیایین
وقتی بقیه رو میبینین که ادمای خاصی هستن
مجبورأ تو شرایط بهتر شدن و پیشرفت کردن قرار میگیرین
یه دوستی داشتم اسمش محمد رضا بود
رتبش بد اومد نسبت به انتظارمون
ولی خب الان عمران شریفه!
تو راه خونه یه بار بهش یه بار گفتم
محمد ما این قدر درس میخونیم من واقعا خستم
مگه نمیتونیم توکنکور ارشد بریم دانشگاه بهتر؟
گفت که نه
الان راحت تره! بعدم نمیخونیم!
اینو یه کنکوری گفته نه کسی که دانشجوعه دانشجو
ادمای باهوش خودشونو خیلی خیلی خوب میشناسن و میتونن ضعفاشونو بپذیرن
شما اگه یه درستون ضعیف باشه قدم اول پذیرفتن شرایطه
متاسفم که خودم اون طوری نبودم
همیشه از یه درسی فرار کردم
خیلی وقتا گفتم سوالات اون درس قلمچی استاندارد نیست که!
که به جای درست استفاده کردن و سازنده شدن درد
کلا نقضش کردم که نتیجه اون درسمم...
خب
اون موقع ها به جای پذیرفتن شرایط و سعی در درست کردن شرایط
فقط فرار کردم تا کنکور سریع رسید
خببببببب
از تجربه هایی که میدونین درسته بیشتر از تجربه هایی که بهتون میگن استفاده کنین
اعتماد به نفس داشته باشین
شاید یعنی
به خودتون ارزش بدین
شاید اصلا تایپک بزنیم که چه طوری میتونیم به خودمون ارزش بدیم
وقتمونو تلف نکنیم
اینم بگم که
روی نقطه ضعف ها کارکردن لازم داره اول قبول کنی شرایط رو
که کار سختیه کار هر کسی نیست
من توی مرحله کنکور
موقع هایی که درس ضعیفم میخواست اذیتم کنه
بلد نمیشدم برم تبدیلش کنم به نقطه قوت
میرفتم درسی رو که دوست داشتم و نقطه قوتم بودو میخوندم
به جای این که برم درس ضعیفمو متوسط کنم
خب گذشته ها گذشته
اگه تونستین هر از گاهی به دانشگاهای شهرتونم برین
اوایل مهر باشه اصلا ممکنه نفهمن که دانشجو نیستین
و بتونین برین تو کلاس ترم اولی ها بشینین
ازشون رتبشونو بپرسین
از تابستونی که گذشت و بعد کنکور بود بپرسین
بخندین
هر از گاهی هم به نظرم درسته که الکی بخندین و بلد باشین انرژیتونو الکی الکی شارژ کنین
البته تواناییش در هر کسی نیست
لایک فراموش نشود
بد ترین تجربه کنکوری من :
همین درک کردن مطالب بالا بود در مرحله کنکور بود
که گفتم بهتون
امیدوارم استفاده کنین و امید دارم
خودمم استفاده کنم تا
بدترین تجربه های دانشجوییم فرق کنه با اینایی که گفتم
الان ارزو میکنم زندگی موفق و شادابی داشته باشین الایی ها
امین هستم
مرحله : فعلا دانشجوی کامپیوتر تبریز