@ahmad-mola شیمی دوم مبتکران خیلی وقته چاپ نمیشه.اخریاش هم واسه ساله 93 یا94 اگ اشتباه نکنم
FLY
دیدگاهها
-
درخواست سوالات کنکور شیمی -
تراژدی عاشقانه زیستی@dr-lila بنظرم اگه هممون بلد بودیم اینجوری درس بخونیم الان کسی تو زیست مشکلی نداشت...اینم یه نوعه ارتباط برقرار کردنه
-
تراژدی عاشقانه زیستی@zohre-nowrouzi چه نگاه جالبی
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2چقد زود بهمن ماه رسید...
انگار همین دیروز بود
تو هوایه خنک پاییزی
درس میخوندم،باخودم میگفتم حالا کو تا بهمن و ثبت نام کنکورو.. -
عشق و عاشقی ! اونم الان ؟؟؟کسی که هدفش واسش مهم باشه میتونه تبدیل بشه به یه ادم کر کور لال....
-
حوزه علمیه کنکور!@f_ssu خب علاوه براینکه قسمت اول ایه گفته انچه در زیمنو اسمانه همه برایه خداست...قسمت دوم گفته پادشاهی و ستایش برای خداست ک بر همه چیز تواناست...اینا ینی ولایت دیگه
-
حوزه علمیه کنکور!@f_ssu توحید در ولایت
؟
-
سرگذشت ی کنکوری وتوصیه هاش که اکیدا توصیه دارم بخونیدش تا اخرparipari ویرایشم کردم ولی نشد
-
سرگذشت ی کنکوری وتوصیه هاش که اکیدا توصیه دارم بخونیدش تا اخرparipari همچین تصمیمی داشتم ولی بلد نبودم'-'
-
سرگذشت ی کنکوری وتوصیه هاش که اکیدا توصیه دارم بخونیدش تا اخراحساسمو با کلمه ها نمیتونم بگم....فقط میتونم بگم خدا خیلی هوامو داره-_-
-
فصل راحت فیزیک پایه@fatma-vorodi97 حامیان-آلاء-مشاور خیرین-کوچک-دریا-دل فارغ-التحصیلان-آلاء همیار
-
کتابخانه رنگی22ستاره اون لحظه ای که میخواستم اسم انتخاب کنم فقط همین به ذهنم رسید'-' دیگه شما به بزرگی خودت ببخش
-
کتابخانه رنگی. هرکس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعاً از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته ی تو از روح جهان سرچشمه می گیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین می شوی.
قسمتی از کتاب کیمیاگر
-
میخوایم با همیار سبحان ریاضی رو بترکونیم@dr-sobhanشرمنده
-
میخوایم با همیار سبحان ریاضی رو بترکونیمسلام.من امروز نیم ساعت انالیز ترکیبی خوندم با 30 تاتست
-
میخوایم با همیار سبحان ریاضی رو بترکونیمهمیار میدونم عضو گیریتون تموم شده.ولی منم میخوام باشم.
پیلیییز
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2@پشت-کنکوریه-خسته
قسمتی از کتاب برنده تنهاست -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2«مرغ دریایی بر فراز ساحل پرواز میکرد که موش را دید. پرسید: بالهایت کجاست؟ موش متوجه منظور پرنده نشد و دید دو چیز عجیب به پرنده وصل است، فک کرد لابد یک جور بیماری دارد! مرغ با محبت موش را به منقار گرفت و او را به اوج آسمان برد و با احتیاط بر زمین گذارد. موش تا چند ماه خیلی غمگین بود: بلندیها را شناخته بود، دنیایی پهناور و زیبا را دیده بود. اما بعد از مدتی دوباره عادت کرد که همان موش باشد و فک کرد پرواز و آسمان فقط یک رویا بوده.»