@Saahaar یارب بـه کمنـد عشق پا بستم کن
و ز دامـن غیر خـود تهی دستم کن
یک باره ز اندیشـه ی عقلم برهـان
و ز باده صاف عشق سرمستم کن
hamed1379999
دیدگاهها
-
-
@نازی-79 شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن
كمتر از پروانـه نتوان بـود در جــان باختن -
marzyeh78 دوست ان است که گیرد دست دوست
*در پریشان حالی و درماندگی -
marzyeh78 هر قطره به سوی ماه در جزرومد است
- هرقاصدکی مسیر خور را بلد است
- اعداد اگرچه بی نهایت هستند
- مقسوم علیه مشترک یک عدد است
- #امینی راد
-
marzyeh78 یک قصه بیش نیست غـم عشق وین عجب
کــــز هر زبـــان که می شنوم نا مکرر است -
marzyeh78 داستان از میوه های سربه گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
-
marzyeh78 چون قافیه تنگ اید
- شاعر به جفنگ اید
-
marzyeh78 رسم عاشق نیست با یك دل دو دلبر داشتن
یــا ز جــانان یا ز جـــان بایست دل بــرداشتن -
sandiii من همان پنجره رو به خیابانم
*که شبی بسته شدو هیچکسش باز نکرد -
marzyeh78 تاجر عشقم به کف مایــــه و سـودم وفا
همین دانم که کالای وفا کمتر شود پیدا -
marzyeh78 تا شوم حلقه به گوش در میخانه عشق
هـــر دم آیـــد غمی از نـو به مبــارك بادم -
marzyeh78 من عاشقم گـــواه من ایــن قلب چاك چاك
در دست من جز این سند پاره پاره نیست -
ما را بـــه مقام عشق راهی دادند
در کــوی خرابـــات پنــــاهی دادنـد
درویشــی و بیچـــارگی مـــا دیدند
ما را هم از این نمد کلاهی دادنــد -
marzyeh78 دامنش در كف مـــن بـــود كه رفتــم از خویش
عشق دردی است كه از وصل به درمان نرسد -
marzyeh78 نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزیـد که صاحب نظری پیــــدا شد -
marzyeh78 در عشق جـــان سپاران ماننــد مــا هزاران
هستند ولیک چون تو در خواب هم ندیـدیم -
marzyeh78 دیده از اشك و دل از داغ ولب از آه پر است
عشق در هــر گــذری رنگ دگـــر می ریزد -
marzyeh78 هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
كین همه گفتند و آخــر نیست این افسـانـه را -
marzyeh78 شال قرمز سر نکن من را هوایی تر نکن
گاو ها با رنگ قرمز زود قاطی میکنند
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
♥شعردانه♥
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "
" مشاعره "