sohrab
برای منطق که با من بوده و هست و خواهد بود : )
اما این هفته آزمون دارم و آزمونمون تا درس 5 هست!
اوایل هفته دیگه حتما برای آخرین قسمت یعنی درس 6 رو مینویسم
واقعا بابت این تاخیر عذر خواهی میکنم و ممنونم از زحمات بی دریغتون

PimBVB
دیدگاهها
-
هرچی تو دلته بریز بیرون -
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)توضیحات جلسه چهارم-درس سوم منطق
در درس دوم با اقسام فکر آشنا شدیم که تعریف و استدلال بودند.
در کتاب منطق از درس سوم تا پنجم به بررسی مباحث مربوط به تعریف پرداخته می شود و از درس ششم تا سیزدهم موضوعات مربوط به استدلال بررسی می شود.تصور کلی= مصداق های معین ندارند. شامل بیماری ها، صفات (مثلا ظالم، شجاع، بخشنده و...) ، اسامی تخیلی (مثلا دیو، ققنوس، سیمرغ و...)، اسامی علوم و...
سه نکته بسیار مهم
1-در تصورات با واقعیت داشتن یا نداشتن کاری نداریم؛ به همین خاطر است که بالا دیدیم اسامی تخیلی نیز تصور کلی محسوب می شوند یعنی با اینکه اینگونه تصورات ممکن است حتی یک مصداق هم در عالم واقعیت نداشته باشند، اما تصور کلی به شمار می آیند
2-ممکن است تصوری در عالم فقط یک مصداق داشته باشد، اما چون ذهن می تواند مصادیق دیگری را هم برای آن فرض کند، ما آن را تصور کلی می نامیم؛ مثل مولود کعبه.
3- ذهن برای تصور کردن همواره از تصورات کلی استفاده می کند و تصور کلی است که در تعریف کردن کاربرد دارد.تصور جرئی= مصداق های معین و مشخص دارند
به سه دسته تقسیم می شوند:
اسامی علم یا خاص (علی، فاطمه، قله دماوند و...)
اسامی با ضمایر اشاره (این درخت، آن مرد و...)
اسامی انحصاری با مالکیت (کتابِ من، پدرِ علی و...)
نسبت های چهارگانه یا نسب اربعه:
هرگاه بخواهیم دو تصور کلی (نه جزئی:heavy_exclamation_mark: ) را با یکدیگر مقایسه کنیم چهار حالت وجود دارد:
تساوی: وقتی که مصداق های یک تصور کلی عیناٌ مصداق های تصور کلی دیگر باشد. انسان= حیوان ناطق
(کلید واژه هر-دارای دو قضیه)
تباین: درست برعکس مورد اول. مثال: انسان و سنگ
(کلید واژه هیچ-دارای دو قضیه)
عموم و خصوص مطلق یا عام و خاص: یک تصور زیرمجموعه دیگری است؛ مثلا فوتبالیست و ورزشکار
(کلید واژه هر و بعضی- دارای سه قضیه)
عموم و خصوص من وجه: یعنی یک تصور از جهتی نسبت به دیگری عام باشد و از جهتی خاص؛ مثل دانش آموز و دختر
(کلید واژه بعضی- دارای چهار قضیه)
یک نکته فوق العاده مهم که دبیر محترم بسیار بر آن تاکید داشتند: اگر در تست ها دیدیم که از تصورات جزئی استفاده شده است، باید بدانیم که آن تصورات جزو نسب اربعه نیستند و از این بحث خارج هستند. مثل خلیج و خلیج فارسمفاهیم ذاتی و عرضی:
مفاهیم ذاتی= سازنده یک ماهیت هستند؛ مانند انسانِ متفکر
3 ویژگی ذاتیات:
ذاتی از ذات قابل تفکیک و جدایی نیست مثلا بدون تصور سه ضلعی نمی توان یک مثلث را تصور کرد. پس سه ضلعی ذاتی مثلث است.
وجود ذاتی برای ذات علت نمی خواهد.
در مقام فهم و تصور ذاتی مقدم بر ذات است. مثلا تا ندانیم که شکل و سه ضلعی چیستند، نمی توانیم بفهمیم که مثلث چیست. پس شکل و سه ضلعی مفاهیم ذاتی مثلث هستند.
مفاهیم عرضی: به نوعی توضیحات اضافه محسوب می شوند. مثل انسانِ شاعر.
تشخیص ذاتی از عرضی: یک مفهوم ذاتی باید هرسه ویژگی (دقت: حتما هر سه ویژگی!) هایی که برای ذاتیات تعریف شده است درونش وجود داشته باشد. در غیر این صورت عرضی محسوب می شوند.
تقدم ادراکات:
ذات= ماهیت هرجیزی
ذاتی= ویژگی سازنده یک ماهیت
عرضی= توضیحات اضافه که در درون ذات قرار ندارند
-
هرچی تو دلته بریز بیرونسخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و نالهناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسنچون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودمپدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستممن از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...سهراب سپهرى
-
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)توضیحات جلسه پنجم-بررسی و حل چند تست پرکاربرد و مهم از مباحث درس سوم
: مفاهیم ذاتی و عرضی- سراسری 94
: تقدم ادراکات- خارج از کشور 93
: نسب اربعه- سراسری 92
: نسب اربعه- خارج از کشور 92
: تقدم ادراکات-خارج از کشور 91
:مفاهیم ذاتی و عرضی-سراسری 90
:مفاهیم جزئی و کلی-سراسری 87
:مفاهیم ذاتی و عرضی- سراسری 89
-
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)sohrab من برای آلاء جونمم میدم
الان جلسه 1 رو نوشتم. تو همین چند روز جلسه دوم و سوم رو هم می نویسم! -
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)توضیحات جلسه سوم- حل تست های مهم و پرکاربرد درس دوم منطق
1 : تعریفِ مفاهیم تصور و تصدیق- سراسری 93
2 : تعریفِ مفاهیم تصور و تصدیق- خارج از کشور 91
3 : قواعد پنجگانه تعریف- خارج از کشور 93
4 : تعریفِ مفاهیم تصور و تصدیق- سراسری 89
5 : مفاهیمِ دارای تعریف دشوار-سراسری 93
6 : تعریف تصور-سراسری92
7 : قواعد تعریف-خارج از کشور 92
8 : قواعد تعریف- سراسری 91
9 : جامع و مانع- سراسری 90 با اندکی تغییر -
☆دفتر برنامه ریزی آلایی ها☆دیشب نتم مشکل داشت نتونستم بیام و بنویسم!
خب امروز!
2 ساعت ادبیات اختصاصی
45 دقیقه واژگان زبان
2 ساعت ادبیات عمومی
1 ساعت مسائل اقتصاد
1 ساعت تست قرابت و آرایه -
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)توضیحات جلسه دوم- درس 2 منطق
در این جلسه درباره تفکر، اقسام تفکر و راه های رسیدن به شناخت و آگاهی بحث می شود.تفکر: امری ارادی و غریزی نیست و در ذات ماست. یعنی اصل تفکر غیر ارادی و ذاتی ست؛ اما انتخاب موضوع تفکر ارادی است.
هدف تفکر: رسیدن به دانش و شناخت (علم و ادراک) پدیده های جدید.
اولین بار فارابی (معلم ثانی) علم و ادراک را به دو دسته تصور و تصدیق تقسیم کرد.
تصور: تصویرذهنی یک مفهوم که از چیز های مختلف به دست می آید. همچنین، در این نوع علم با واقعیت داشتن یا نداشتن مفاهیم کاری نداریم و قضاوتی در این باره انجام نمی دهیم.
تصدیق: گونه ای از علم که حکم و قضاوت در آن وجود دارد. جملات خبری حالت تصدیقی دارند.
در تصور وقتی مفهومی برای ما مجهول باشد تعریف می کنیم تا آشکارشود.
اگر هم تصدیقی مجهول باشد، برای آن باید استدلال بیاوریم.
به بیان ساده در تعریف در جواب چیستی و استدلال در جواب چرایی است.نکته خیلی خیلی مهم که استاد در این جلسه عرض کردند: در آزمون ها سوال هایی مطرح می شود مبنی بر اینکه اقسام علم و اقسام تفکر، چه چیز هایی هستند. باید دقت کنیم که اقسام علم تصور و تصدیق و اقسام تفکر تعریف و استدلال هستند. پس نباید این مفاهیم را با یکدیگر اشتباه گرفت!
اقسام تفکر 2 کارکرد اصلی ذهن هستند که البته گاهی دچار خطا و اشتباه نیز می شوند.راه های شناسایی یک مفهوم:
1-آوردن مصداق و نمونه خارجی
2-استفاده از ابزار آزمایشگاهی
3-تعریف کردن (بهترین راه)
ویژگی های تعریف:
الف) اختصاص به مراحل اولیه زندگی ندارد ب) دروازه ورود به هر علمی است ج) در هر دوره ای با استفاده از مفاهیم و تعاریف جدید می توانیم دانش خود را گسترش دهیم
اجزای تعریف: معرَّف (تصور مجهول) و معرِّف (نام دیگر: تعریف -مجموعه تصورات معلوم )
مثال میوه فومالیکا که استاد با این مثال به خوبی تفاوت این دو را توضیح دادند.چگونه تعریف کنیم؟
قواعد پنجگانه تعریف که ارسطو برای اولین بار آنرا مطرح کرد:
1- معرِّف باید از معرَّف روشن باشد.
2- معرِّف با معرَّف باید مرتبط باشد.
3- در تعریف از مفاهیم ذاتی و درونی استفاده شود.
4- از مفاهیم عام تر و کلی تر شروع می کنیم و به مفاهیم جزئی تر می رسیم.
5- الف) تعریف باید جامع باشد و اخص نباشد ب) تعریف باید مانع باشد و اعم نباشد.
*استاد آقاجانی برای تشخیص و یادگیری جامع و مانع راهکار بسیار عالی را آموزش دادند.نکته مهم پایانی این درس:
کار منطق تعریف اصطلاحات و مفاهیم و تصورات در این دنیا نیست.بلکه منطق قواعد تعریف را آموزش می دهد. -
فلسفه و منطق رضا آقاجانی صفر تا صد کنکور (96-95)جلسه ششم- درس چهارم منطق
.
یک تصور کلی به ذاتیات و عرضیات تقسیم می شود.ذاتیات از نوع، جنس و فصل تشکیل می شود.
نوع: تمام چیز هایی که در عالم خارج (خارج از ذهن) می بینیم و با آنها در ارتباطیم نوع هستند. مثل انسان، گربه، اسب و...
جنس: ویژگی مشترک بین چند نوع را می گویند. مثلا چه ویژگی هم در ذاتِ نوع انسان و هم در ذاتِ نوع اسب است. در اینجا حیوان بودن بین انسان و اسب مشترک است و در ذات آنهاست.
*نکته: کاربرد مفهوم جنس در علم منطق با کاربرد عامیانه آن متفاوت است.
وقتی از این مفهوم در منطق استفاده می کنیم، یعنی ویژگی مشترک بین چند نوع که ذات آنها هستند و به عبارتی یک نوع را می سازند.
در حالی که در زندگی عادی مفوم جنس این ویژگی را ندارد. مثلا کسی از ما درباره جنس ماژیک پرسید، می توانیم به او پاسخ بدهیم که جنس ماژیک از پلاستیک است.
فرمول تشخیص جنس هر نوع: ...... یک نوع ...... است. مثال: سرماخوردگی یک نوع بیماری است.فصل: عامل برتری و یا جدایی-مختص درونی یک نوع مثلا عامل ذاتی و درونی که انسان ها را از بقیه حیوانات جدا می کند، ناطق بودن انسان ها است. پس ناطق بودن فصل انسان است نسبت به بقیه حیوانات.
عرضیات: جز ذات یا سازنده یک مفهوم نیستند و به دو دسته تقسیم می شوند:
عرض عام: ویژگی بیرونی چند نوع؛ یعنی ویژگی که سازنده و ماهیت یک چیز نباشند و عمومی و کلی باشند. مثلا راه رفتن؛ راه رفتن ویژگی است که هم شامل انسان ها و هم حیوانات می شود. ضمن اینکه راه رفتن ذاتی انسان ها و حیوانات نیست. یعنی اگر راه رفتن را از انسان بگیریم، او نابود نمی شود. ( =معلولین)
عرض خاص: بسیار شبیه به فصل است. هر دو ویژگی یک نوع هستند؛ اما تفاوتشان در این است که عرض ویژگی بیرونی است و سازنده و ذات یک نوع نیست (مثل شاعر بودن که فقط مخصوص انسان هاست، اما ذاتی انسان نیست و عرضی محسوب می شود.) و فصل ویژگی درونی یک نوع است.
سلسله اجناس:
در راس و بالاترین آنها جوهر یا جنس الاجناس قرار دارد و بالاترین جنس تمام پدیده هاست که با آنها در ارتباطیم. جوهر به دو دسته جسم یا مجرد تقسیم می شود.
جسم نیز به دو دسته جسم نامی و غیر نامی تقسیم می شود.
جسم نامی جسمی است که رشد پیدا می کند (مثل حیوانات و گیاهان) . به دو دسته حساس و غیر حساس تقسیم می شود.
حساس یعنی حیوانی که زنده و دارای اراده است.
غیر حساس نیز یعنی موودی که دارای اراده نیست (مثل گیاهان و نباتات)
جسم حساس هم تقسیم به دو نوع ناطق (انسان) و غیر ناطق (تمام حیوانات دنیا بجز انسان) می شود.تقسیم بندی اشکال هندسی یا سلسله مراتب اشکال:
مقدار . . V مقدار پیوسته . . V مقدار پیوسته ثابت . . V مثلث یا سایر اشکال هندسی
دو اصطلاح بعید و قریب و کاربرد آنها در سلسله های اجناس و اشکال:
1-طبقاتی که بدون واسطه درکنار هم قرار گرفتند قریب هستند؛ اما طبقاتی که با فاصله و واسطه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند مثل جسم و -حیوان طبقات بعید هستند.
2-طبقات بالایی جنس طبقات پایینی هستند و طبقات پایینی نوع بالایی ها هستند.
مثال : جسم نامی (جنس قریب: جسم، جنس بعید: جوهر)