سلام به همه ی رفقای آلایی
راستش خیلی دودل بودم که این تاپیکو بزنم یا نه...
اونقدری که سه چهار بار دستم به نوشتنش رفت و باز دوباره پاکش کردم...
و چقدر دلم میخواست حداقل بشه به صورت ناشناس این تاپیکو بزنم که امکانش نیست...
ایندفعه دیگه دلو زدم به دریا که بگم چقدر به کمک احتیاج دارم...
من با توجه به علائم و حال و هوایی که داشتم یه حدسایی درباره خودم زده بودم، بنابراین از یکی از دوستام که دانشجوی روانشناسیه، خواستم از استاداش بخواد که از من تست افسردگی بگیره. اونم یه سری نمونه تست واسه رفیق من فرستاد و من انجامش دادم... و همونجوری که حدس میزدم، دونفر از استاداش افسردگی رو تایید کردن... و گفتن که اگه جلوشو نگیرم ممکنه خطرناک باشه...
گفتن باید برم پیششون، یا پیش یه روانشناس که باهاش حرف بزنم.
اما من به هیچ وجه دلم نمیخواد خانواده ام بفهمن و الکی نگران بشن...
پارسال و پیارسال ، دوسال به شدت سخت و طاقت فرسا و پر از تنش داشتم... یعنی اتفاقایی که افتاده بود یه چيز خیلی فراتر از ظرفیت من بود.... ولی واسه روحیه خانواده ام هم که شده بود، مجبور بودم وانمود کنم که همه چیز درست میشه و از این دست امیدهای الکی... و به قدری خوب انجامش داده بودم که هنوز که هنوزه کل فامیل(حتی نزدیک تریناش) میگن ثنا ؟اون که خیلی بیخیاله... خوش به حالش!
هیچ کس الان به ذهنش خطور نمیکنه که من افسرده باشم! طوری که اگه برم بهشون بگم بهم میخندن و فکر میکنن من دستشون انداختم!
واقعا نمیدونم باید چکار کنم. امسال سال کنکورمه، و باید درس بخونم. متأسفانه اصلا نمیتونم تمرکز کنم و همچنین به این نتیجه رسیدم که هیچ امیدی به آینده نیست و قراره همین مزخرفی که هست بمونه.
اما خب مثل هر خانواده ای، خانواده ی منم از کنکورم توقع دارن و دلشون میخواد که یه رتبه ی فضایی بیارم!
و حالا از شما دوستان کمک میخوام که بهم بگین چکار کنم؟....