به مناسبت اعلام نتایج کنکور. فراموش نکنیم که:
و
در این منزل که کس را نیست آرام
چنان است آدمی غافل ز انجام
که تا نعمت بود قدرش نداند
بداند چون از او گردون ستاند
به دریایی شناور ماهی ای بود
که فکرش را چو من کوتاهی ای بود
نه از صیاد تشویشی کشیده
نه رنجی از شکنج دام دیده
نه جان از تشنگی در اضطرابش
نه دل سوزان ز داغ آفتابش
در این اندیشه روزی گشت بی تاب
که می گویند مردم آب، کو آب؟
کدام است آخر آن اکسیر جان بخش
که باشد مرغ و ماهی را روان بخش
گر آن گوهر متاع این جهان است
چرا یارب ز چشم من نهان است
جز آبش در نظر شام و سحر نه
در آب آسوده از آبش خبرنه
مگر از شکر نعمت گشت غافل
که موج افکندش از دریا به ساحل
بر او تابید خورشید جهانتاب
فکند آتش بجانش دوری آب
زبان از تشنگی بر لب فتادش
به خاک افتاد و آب آمد بیادش
ز دور آواز دریا چون شنفتی
به روی خاک غلتیدی و گفتی:
که اکنون یافتم آن کیمیا چیست؟
که امید هستی ام بی او دمی نیست
دریغا ! دانم امروزش بها من
که دستم کوته است او را ز دامن