آلاخونه

سلام بچه ها . میشه لطفاً دعا کنید که حال منم خوب بشه و بتونم درس بخونم؟ ( منی که تا هفته پیش با توجه به آزمون هام تو قلم چی به فکر رتبه تک رقمی بودم الان به فکر ترک تحصیل افتادم) کنکوری ۴۰۲ هستم

@haniehno شما علوم پزشکی تبریز قبول شدید
میشه بپرسم شما پارسال تو تابستون داخل قلم چی چه رتبه ها و ترازدهایی میاوردید؟

خوشبحالتون بچه ها . تبریک میگم بهتون مخصوصا دوستان تجربی
انشاالله خدا به منم کمک کنه سال دیگه جای شما باشم واقعا ۲ ساله تلاش کردم ای کاش نتیجه زحماتم رو ببینم

میشه به پیام های من رای مثبت بدید .
مدرسه ما که یه جوری میچینه هر روز مجبور باشیم بریم مدرسه

بچه ها من تو آزمون های تابستون میانگین تراز ۷۹۰۰ قلم چی دارم و در منطقه رتبه زیر ۳۰ میارم . به نظر شما ممکنه تو کنکورم هم زیر ۱۰۰ بشم یا تو تابستون رقابت کمه و الکی رتبه میده؟ شما خودتون رتبه کنکورتون با آزمون های تابستان پارسال اون تطابق داشت؟

@haniehno چطور اینقدر رشته خوبی قبول شدید؟ تو تابستون مشکل پیش اومده بود براتون یا واقعا ضعیف بودید و پیشرفت کردید؟

سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم می‌شینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید

@Alba شما خودتون تجربه نداشتید؟ الان طبیعیه من اینجوری شدم ؟ اینقدر قلم چی پشت هم آزمون میگیره اصلا نمیشه استراحت کرد من هر آزمون ۴ روز اول هفته ناراحتم و درس نمی‌خوام از روز بعدی به زور باز میخونم که قلم چی رو خوب بزنم هیچوقت وقت نمیشه یه ۲ هفته راحت باشم

@Fargol-Sh نمیتونم به پیامتون جواب بدم اعتبارم کمه

ممنونم بچه ها از راهنمایی هاتون انشاالله همتون به خواسته هاتون برسید و موفق بشید

@Alba من خیلی درس نمیخونم یعنی دست خودم نیست همیشه یه اتفاقی نیفته که نمیتونم درس بخونم برای همین شاید میانگین مطالعه من روزی ۸ ساعت باشه . مشکل زیاد برای من پیش اومد . اوایل تابستون بعد از استراحت به صورت جدی شروع کردم به درس خواندن و میخواستم طوری باشم که رتبه تک رقمی بیارم تو آزمون ها . ولی بعد چند روز از شروع تابستون در اواسط تیر دو تا غده مشکوک به بدخیم روی بدن من ظاهر شد . من هم چون از پدرو مادرم خجالت می‌کشیدم همش حواسم پیش اون بود که نکنه خدایی نکرده سرطانی باشه داشتم درس می‌خوندم تا دو تا تست میزدم میرفتم تو اینترنت تو انواع سایت ها در مورد این می‌خوندم شاید روزی ۴ ساعت مطالعه مفید من بود. همش استرس اون رو داشتم و نمی‌تونستم با تمرکز و انرژی کافی درس بخونم . این قضیه همینجوری طول کشید تا اواسط شهریور دیگه اینقدر فشار روم بود که هیچی نمیتونیتم بخونم و همه فکرو ذکرم شده‌بود اون غده ها . به پدرو مادرم هم گفتم دیگه به هزار رحمت و رفتیم دکتر و دکتر گفت که مشکلی نیست و خطرناک نیستند خیالم که ازین ها راحت شده بودم اومدم خونه تازه یازدهم افتاده بود که من مشکل خواب زیا هم دارم کلا جوری بودم باید شب حداقل ۱۰ ساعت می‌خوابیدم تا خوابم نیاد اصلا نمیتونستم درس بخونم از بس خواب آلوده بودم بعدش که دکتر رفتیم گفت که تری‌گلیسیرید خونت بالاست و باید دارو مصرف کنی از وقتی دارو میخورم خیلی خوب شدم ولی من موندم و یک دنیا حسرت روی ذهنم که چرا من ۳ ماه از تابستون رو اینقدر درگیر بودم و بازدهی کمی داشتم الان تا می‌خوام درس بخونم همین یه محرکی میشه که به سمت درس نرم ‌‌. ببخشید طولانی بود ولی روی دلم خیلی سنگینی می‌کنه این همه حسرت آیک کاش بشه زمان رو به عقب برگردوند

تجربیا ریاضیا

میشه بیاید و داخل تاپیک افسردگی و به من کمک کنید

من چرا هرچی تاپیک میزنم هیچکس جواب نمیده چیو باید منشن کنم هرچی بود زدم دانش-آموزان-آلاء