-
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم
بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت:یه لیوان شیر هم بخور
من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه
پرسیدم چرا؟؟؟
.
.
.
.
.
.
گفت:تاریخش تا امشبهبه بزرگی خودتون ببخشید اگه بی مزه بود
فقط اینو یافتم الان -
چون فکر معلم انحرافی رفت
-
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم
بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت:یه لیوان شیر هم بخور
من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه
پرسیدم چرا؟؟؟
.
.
.
.
.
.
گفت:تاریخش تا امشبهمامان من یبار به زور میخواست به من امپول پنی سیلین بزنه بخاطر یکم سرفه
بعد فهمیدم یه هفته تاریخ انقضا داشت -
شب پنجشمبس واسه غافل گیری اموات صلوات
-
M.an در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
من الان نمیدونم بحث چیه باید از اولش بررسی کنم
تا بی طرف بتونم نظر بدم
اما چیزی که هست اینه فقط خودمونو نبینیم اینجا یه جای عمومیه
خیلی موافقم
به نظرم پیوی خیلی بهتر میشد مشکلاتو حل کرد -
samane.99 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marzyeh78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
samane.99 بادمژون؟:/
میگم بی حوصلم بادمژون میدی؟:/یس یس
پس ببیا این برا تواقاااا
نه دیگهههه اصن بیا جلو -
samane.99 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marzyeh78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
samane.99 بادمژون؟:/
میگم بی حوصلم بادمژون میدی؟:/یس یس
پس ببیا این برا توواااااای