ادبیات

[NIKO]

برای پاسخ بهش ابتدا باید نوع را رو مشخص کنید و میتونین به معنی و مفهوم هم توجه کنین که عشق که در وجود عشق در دید مولانا و اینکه با حواس ظاهری مانند چشم و گوش نمیتوان ان عشق را درک کرد پس اینجا نوع را مفعولی است در نتیجه چشم و گوش نهاد و نور مفعول است

[slml]

@محمدعلی-نیکوسحن چطوری گفتین نوع را مفعولیه؟ وقتی نیست به معنای وجود ندارد هست؟

[NIKO]

@Adler خب باید دقت کنی اینجا ارکان جا به جا شده. نیست هم اسنادی نیست بلکه به معنی ندارد است. اونوقت بنظرت را دیگ چه نوعی میتونه باشه؟

[slml]

@محمدعلی-نیکوسحن اخه مشکل من رو نیسته که معنیشو اشتباه میگین

[NIKO]

@Adler چشم از نظرت چیه معنیش؟

[slml]

@محمدعلی-نیکوسحن مجاز از حواس انسانع خب؟

[مليكابانو]

معلممون هم گفت نهاد فكر كنم حق با اون باشه بيشتريا ميگن نهاد

[مليكابانو]

البته بيشتريا ميگن مفعول ولي اونايي كه ميگن نهاد دليلشون قانع كننده س

[slml]

آن نور ( مجاز و استعاره از توانایی)برای چشم و گوش (مجاز از کل حواس انسان ) وجود ندارد

[NIKO]

@Adler خب همون دیگه حواس انسان نور(اسرار درونی من) را متوجه شود و پی ببرد

[slml]

لیک اولش هم تاکیدش براش

[مليكابانو]

@محمدعلی-نیکوسحن من ميدونم شما چي ميگين ولي فكر كنم اشتباهه كه معنيشو برگردونيم

[NIKO]

@ملي اخه من از رو چیزی که اینجا نوشته ام و چیزی که از معنی بیت های قبلی میتوان فهمید دارم قضاوت میکنم

[مليكابانو]

@محمدعلی-نیکوسحن آخه اگه فك اضافه باشه نهاد ميشه

[slml]

@ملي حرف اضافه

[slml]

سخن هر کس نشان دهنده ی باطن اوست اما حیف که آن توانایی برای انسان وجود ندارد

[NIKO]

@ملي میتونه کاش مصرع قبلیش رو هم بفرستین

[NIKO]

@ملي فک برای مضافه

[مليكابانو]

@محمدعلی-نیکوسحن معنيشو گفتن

[NIKO]

@Adler توانایی برای که وجود ندارد؟؟؟؟چشم و گوش. نور هم همون توانایه فهم اسراره